قسمت ۳ 🍂🦋🍷🌬🪅عشق زیبا💝💋💣🫶👣

دستما گرفت و کشوندم تو یک کوچه خلوت
اون موقع انگار مست شده بود
و به من اولین بوسه زندگیم رو کردم
و بهم ابراز عشق کرد
من من راستش ترسیدم و فرار کردم
و به یکی از مدل های خوش تیپ خوردم
وای گلبم
اون میدوریا بود وایییی

میدوریا=
اع خانوم خوبید؟
هان وای این دختر باید مدل معروفی باشه خیلی زیباست
اع ببخشید خانوم شما مدلید؟
+ام نه من مدل نیستم
ببخشید خداحافظ
_نه صبر کن
مینا= وای اینجا جهنم یا بهشت
داشتم بر میگشتم که باز یانگ_سو رو دیدم وای میخواستم فرار کنم که دستما گرفت
و ازم عذرخواهی کرد
و گفت من مستت شدم و عاشقتم
وای خشکم زده بود نمیدونستم چی بگم
تا اینکه ی پسر دیگه اومد و گفت ام باهام قرار میزاری خانوم؟
به یانگ_سو بد بد نگاه می‌کرد و یانگ هم همینطور
من به پیشنهادش جواب ندادم ولی یانگ منا برد و باهان پیاده روی کرد
وای نمیدونی تا مغازه رو دیدم و اون اون
بالشت و عروسک انیمه ایی رو دیدم چم شد نمیخواستم بدونه من اوتاکو ام (عشق انیمه و کسانی که زیاد انیمه میبینن اوتاکو اند)
چون میترسیدم منا بازم مسخره کنه
ولی دونه آخرش بود وای نتونستم جلوی خودما بگیرم و مثل فشنگ رفتم سمتش
خریدمش و با خجالت به یونگ گفتم من اوتاکو هم
لطفا منا مسخره نکن
اون منا بغل کرد و گفت نترش
که یهو.......
برای دیدن قسمت ۴ لایک و کامنت تا ۵ تا برسه پلیز👍❤️