رمان زمان مرگ با شخصیتای بی تی اس
زمان مرگ
شخصیت ها شاینی بی تی اس ماری مایک (توجه قرار نیست شاینی که یه شخصیت خیالیه با اعضای بی تی اس شیپ شه فقط از کمبود شخصیت گذاشتمش)
شاینی: ایییش مرده شور بازم روز اول مدرسه همیشه بدترینهههه
(ویو شاینی)
با خستگی و بی جونی از تخت اومدم پایین دست و صورتمو شستم و رفتم تو اشپز خونه یه شکلات تلخ خوردم و تازه ویندزم بالا اومد که روز اول دانشگاهه است و بعد سه سال اومدم فلوریدا چی بپوشم؟ چجور برم؟ با کی دوست بشممم؟ یعنی ماری هنوز هستش؟ اه ول کن رفتم کمدمو باز کردم و یه بلوز سفید و مشکی که تا روی کمرم بود پوشیدم و یه شلوار مام استایل مشکی پوشیدم موهامو از بالاترین نقطه بستم و یه رژ ملایم زدم کیفمو بستم و از خونه زدم بیرون
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تهیونگ: خیــر سرتون روز اول دانشگاهه است و گرفتین عین خرس خوابییییدین
نامجون: از بس کتاب خوندم دیگه تهیونگو بجا کتاب ریاضی میبینم😬
تهیونگ: من رفتم یه چیزی بخورم میاین بیایین نمیاین به دور ترین نقطه جهنم
شوگا: هوووف منم برم بدجوری تحدید کردااا
کوک: پاش شیرموزام وسژه من رفتم
(ویو پسرا)
همشون باهم اماده شدن و از خونه زدن بیرون و به سمت دانشگاه رفتن
ـــــــــــــــ
شاینی: رسیدم به کلاسم و نشستم روی یه میز و به پچ پچ بقیه گوش میکردم
+: دختر جدیدس؟
&: اره انگار ماله این طرفا نیس
شاینی: سرمو گذاشتم رو میز که زنگ اول چذشت و معلمی نیومد رفتم بیرون که خوراکیمو بخورم با کاری روبه رو شدم
ماری: شااااااااااایییییینننننننیییییی
شاینی: م... مارییی دلم برات تنگ شده بووود
ماری: منم همینطور
(ویو پسرا)
کوک: بچه ها اون دختره یکم اشنا میزنه؟
جیهوپ: وااااای نه عشق در نگاه اول اینهههههـ
شوگا: زر زر نکن ببینم عشق اول چیه کوک چی زدی؟
کوک: هوووی اون شاینیه هم بازی بچگیامووون ابجیییمون
تهیونگ: وات د فاز
جیمین: عه اره راس میگه چقد تغییر کرده
نامجون: شاینی کدوم خرگوشیه؟
کوک: اه اه
نامجون: او یادم اومد
ــــــــــــــــ
شاینی: داشتیم با ماری راه میرفتیم و از بچگیمون و هم بازیای بچگیمون تعریف میکردی که یهو انگا دیدیمشون
نامجون: سلااام ابجی چطوری خوبی
ماری: همه داشتن بهمون زل میزدن اخه اونا بخاطره چهرشونو درسشون معروفای کلاس بودن
شاینی: هه پ.. پسرا خ.. خوبین
شخصیت ها شاینی بی تی اس ماری مایک (توجه قرار نیست شاینی که یه شخصیت خیالیه با اعضای بی تی اس شیپ شه فقط از کمبود شخصیت گذاشتمش)
شاینی: ایییش مرده شور بازم روز اول مدرسه همیشه بدترینهههه
(ویو شاینی)
با خستگی و بی جونی از تخت اومدم پایین دست و صورتمو شستم و رفتم تو اشپز خونه یه شکلات تلخ خوردم و تازه ویندزم بالا اومد که روز اول دانشگاهه است و بعد سه سال اومدم فلوریدا چی بپوشم؟ چجور برم؟ با کی دوست بشممم؟ یعنی ماری هنوز هستش؟ اه ول کن رفتم کمدمو باز کردم و یه بلوز سفید و مشکی که تا روی کمرم بود پوشیدم و یه شلوار مام استایل مشکی پوشیدم موهامو از بالاترین نقطه بستم و یه رژ ملایم زدم کیفمو بستم و از خونه زدم بیرون
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تهیونگ: خیــر سرتون روز اول دانشگاهه است و گرفتین عین خرس خوابییییدین
نامجون: از بس کتاب خوندم دیگه تهیونگو بجا کتاب ریاضی میبینم😬
تهیونگ: من رفتم یه چیزی بخورم میاین بیایین نمیاین به دور ترین نقطه جهنم
شوگا: هوووف منم برم بدجوری تحدید کردااا
کوک: پاش شیرموزام وسژه من رفتم
(ویو پسرا)
همشون باهم اماده شدن و از خونه زدن بیرون و به سمت دانشگاه رفتن
ـــــــــــــــ
شاینی: رسیدم به کلاسم و نشستم روی یه میز و به پچ پچ بقیه گوش میکردم
+: دختر جدیدس؟
&: اره انگار ماله این طرفا نیس
شاینی: سرمو گذاشتم رو میز که زنگ اول چذشت و معلمی نیومد رفتم بیرون که خوراکیمو بخورم با کاری روبه رو شدم
ماری: شااااااااااایییییینننننننیییییی
شاینی: م... مارییی دلم برات تنگ شده بووود
ماری: منم همینطور
(ویو پسرا)
کوک: بچه ها اون دختره یکم اشنا میزنه؟
جیهوپ: وااااای نه عشق در نگاه اول اینهههههـ
شوگا: زر زر نکن ببینم عشق اول چیه کوک چی زدی؟
کوک: هوووی اون شاینیه هم بازی بچگیامووون ابجیییمون
تهیونگ: وات د فاز
جیمین: عه اره راس میگه چقد تغییر کرده
نامجون: شاینی کدوم خرگوشیه؟
کوک: اه اه
نامجون: او یادم اومد
ــــــــــــــــ
شاینی: داشتیم با ماری راه میرفتیم و از بچگیمون و هم بازیای بچگیمون تعریف میکردی که یهو انگا دیدیمشون
نامجون: سلااام ابجی چطوری خوبی
ماری: همه داشتن بهمون زل میزدن اخه اونا بخاطره چهرشونو درسشون معروفای کلاس بودن
شاینی: هه پ.. پسرا خ.. خوبین
۱۴.۵k
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.