خيالِ داشتنت
خيالِ داشتنت
منِ ديووانه را
خيالاتى كرده است .
هرشب همین حوالی
با تو تمام خیابان را قدم می زنم ،
در آغوش می گیرمت،
می بوسمت
و روی خالی ترین نیمکتِ شهر
موهای آشفته ات را نوازش می کنم ،
تا شاید خوابت ببرد
روی پاهای بیجانِ من . . .
منِ ديووانه را
خيالاتى كرده است .
هرشب همین حوالی
با تو تمام خیابان را قدم می زنم ،
در آغوش می گیرمت،
می بوسمت
و روی خالی ترین نیمکتِ شهر
موهای آشفته ات را نوازش می کنم ،
تا شاید خوابت ببرد
روی پاهای بیجانِ من . . .
۶.۶k
۱۶ تیر ۱۴۰۳