مافیا گرل وحشی🖤
مافیاگرلوحشی🖤
کوک: حسکردم دستگاه بچه سازمم رو از دستت دادم بدنم داغ بود دوباره چیکار کنم اینبارنمیخوابونمش رفتم سمت ا/ت داشت توی یخچالرو نگاه میکرد رفتم سمتش ک برگشت سمتم در یخچال رو بستم وکبوندمش توی یخچال بی مقدمه لبم رو روی لبشگذاشتم بدنم کاملا قفلش کردن بود مکای آروممیزدم ولی من هیچی لبم رو برداشتم دیدم داره نگاممیکنه
ا/ت: جئون خوبی چقدر داغی
کوک: ا/ت بدبختم کردی دوباره نمیدونم چیکار کنم از جلوم بروکنار ا/تت
ا/ت: فهمیدم چشه خوب من ی ذره کرم میریزم بعدش از اون حال میدونم چجوری درش بیارم
رفتم سمتش ک عقب عقب رفت ک خورد به کابینت
چیه جئون چرا انقدر داغی
سرم رو کردم توی گردنش آروم لب زدم چیه نکنه نیاز داری؟؟
همون لحظه لیوان پشتم رو گرفتم وریختم روی صورتش آب توش رو
اهاا به خودت بیا مردک
کوک: توی شک رفتم آبش سرد بود حس کرپم نفسم رفت یه دفعه پوفی کردم ک همخ آب های توی دهنم و روی لبم پخش شد
ا/ت فرار کن
پا به فرار گذاشتم ازروی مبل پریدم رفتم طبقه بالا حواسم نبود وارد اتاق نقاشیم شدم
کوک: ی جایی رفت تاحالا ندیدم توی اتاق پر از نقاشی بود
هن؟ اینجا کجاست؟
اوو ریدم خوب بالاخره فهمیدی بله این اتاق نقاشی من روحیه دوم منه
کوک: یه نقاشی توجم رو جلب کرد رفتم سمتش نقاشیش قیافه هاش آشنا بود(میزارم نقاشیش رو)
اینا کین؟؟
اون اووون اون رو ول کن(پته پته)
کوک: نه نه این چیه کهنوزم رنگ نشده تا کارش با قلم تموم شده
خب اااه درست ببین میفهمی
کوک: خم شدم دیدم منو خودشیم
اها پس شما به منچشم داری؟؟
ااا نههه خوبداشتم اون روز بهت فکرمیکردم
کوک: تاریخ بغلش رو دیدم اها پس دقیقا شبی بود ک از ایران برگشتیم خانم ماه
حس کردم دارم آب میشم اون روحیه وحشی بودم کجاست البته برای پسری مثلکوک این کار گناه هست
کوک: ملکه گرگ سیاه بالاخره رام شده ن؟؟
رفتم سمتش وکمرش رو چسبوندم به خودم
دستام رو دورش حلقه کردم
جناب جئون جونگ کوک این ملکه رام نمیشه مگر اینکه کشته بشه
رفتم سمتش و اینبار من بوسشکردم ک اونمهمراهی کرد بعد از اینکه ولکردم گفتم پادشاه گرگ های سفید گرگ برفی تو منو قدرتمند تر کردی تا رام چون الان توهم پشتمی
کوک: پس قبولم کردی؟؟
اهوم
پارت چهل و هفتم🖤👸🏻
کوک: حسکردم دستگاه بچه سازمم رو از دستت دادم بدنم داغ بود دوباره چیکار کنم اینبارنمیخوابونمش رفتم سمت ا/ت داشت توی یخچالرو نگاه میکرد رفتم سمتش ک برگشت سمتم در یخچال رو بستم وکبوندمش توی یخچال بی مقدمه لبم رو روی لبشگذاشتم بدنم کاملا قفلش کردن بود مکای آروممیزدم ولی من هیچی لبم رو برداشتم دیدم داره نگاممیکنه
ا/ت: جئون خوبی چقدر داغی
کوک: ا/ت بدبختم کردی دوباره نمیدونم چیکار کنم از جلوم بروکنار ا/تت
ا/ت: فهمیدم چشه خوب من ی ذره کرم میریزم بعدش از اون حال میدونم چجوری درش بیارم
رفتم سمتش ک عقب عقب رفت ک خورد به کابینت
چیه جئون چرا انقدر داغی
سرم رو کردم توی گردنش آروم لب زدم چیه نکنه نیاز داری؟؟
همون لحظه لیوان پشتم رو گرفتم وریختم روی صورتش آب توش رو
اهاا به خودت بیا مردک
کوک: توی شک رفتم آبش سرد بود حس کرپم نفسم رفت یه دفعه پوفی کردم ک همخ آب های توی دهنم و روی لبم پخش شد
ا/ت فرار کن
پا به فرار گذاشتم ازروی مبل پریدم رفتم طبقه بالا حواسم نبود وارد اتاق نقاشیم شدم
کوک: ی جایی رفت تاحالا ندیدم توی اتاق پر از نقاشی بود
هن؟ اینجا کجاست؟
اوو ریدم خوب بالاخره فهمیدی بله این اتاق نقاشی من روحیه دوم منه
کوک: یه نقاشی توجم رو جلب کرد رفتم سمتش نقاشیش قیافه هاش آشنا بود(میزارم نقاشیش رو)
اینا کین؟؟
اون اووون اون رو ول کن(پته پته)
کوک: نه نه این چیه کهنوزم رنگ نشده تا کارش با قلم تموم شده
خب اااه درست ببین میفهمی
کوک: خم شدم دیدم منو خودشیم
اها پس شما به منچشم داری؟؟
ااا نههه خوبداشتم اون روز بهت فکرمیکردم
کوک: تاریخ بغلش رو دیدم اها پس دقیقا شبی بود ک از ایران برگشتیم خانم ماه
حس کردم دارم آب میشم اون روحیه وحشی بودم کجاست البته برای پسری مثلکوک این کار گناه هست
کوک: ملکه گرگ سیاه بالاخره رام شده ن؟؟
رفتم سمتش وکمرش رو چسبوندم به خودم
دستام رو دورش حلقه کردم
جناب جئون جونگ کوک این ملکه رام نمیشه مگر اینکه کشته بشه
رفتم سمتش و اینبار من بوسشکردم ک اونمهمراهی کرد بعد از اینکه ولکردم گفتم پادشاه گرگ های سفید گرگ برفی تو منو قدرتمند تر کردی تا رام چون الان توهم پشتمی
کوک: پس قبولم کردی؟؟
اهوم
پارت چهل و هفتم🖤👸🏻
۱۷.۲k
۲۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.