پارت ۵
بایک سر بریده شده
ویو راوی
گروه دختر بعد دیدن اون صحنه خیلی حالشون بد شد ولی به راهشون ادامه دادن
لیسا: میگم جنی این پسره جونکوک
جنی: خب
لیسا: من... راستش.....
جنی: چیه ازش خوشت میاد
لیسا: چی... تو از کجا فهمیدی
جنی: دیگههه
ویو جونکوک
من تمام مدت پشت سرشون بودم راستش منم از لیسا خیلی خوشم میاد
ایرین: خب بیاین به دو گروه تبدیل بشیم من و نامجون جنی و تهیونگ نونا و شوگا رزی وجیهوپ لیسا و جانکوک جیسو و جین لیا و جیمین
جانکوک: اخجون منو لیسا باهمیم
لیسا: ای جاااانم
ایرین: پخش میشیم و هرکی ماموریتشو انجام میده کسانی هم که ماموریت ندارن نگهبانی میدن
پرش زمانی(چند دقیقه بعد)
جانکوک: خب.... اینجا خیلی ساکت راستش میخواستم یک چیزی بگم
لیسا: راحت باش بگو
جانکوک: خب...... راستش.... من... من.
لیسا: وا چرا اته پته میکنی بگو دیگه
جانکوک: من.... من... از تو خوشم میاد
لیسا: چی واقعا منم همینطور
ویو راوی بعد جانکوک ارو نزدیک ایسا شد و بوسیدش لیسا زبون جانکوک بت زبونش لمس کرد
جانکوک: امشب تو اتاغ من میخوابی فهمیدی
لیسا: هنوز اول کاره
جانکوک: مگه تو صبر کردی
لیسا: اکی هرچی عشقم بگه
جانکوک: قشنگ ج*رت میدم بیبی
لیسا: منم همراهی میکنم
جانکوک: اوووو بیبی
پرش زمانی بعد ماموریت
جانکوک: لیسا بدو بیا
لیسا: بچها من میرم ببینم چی میگه
وی راوی
لیسا وقتی رفت تو اتاغ جانکوک درو قفل کرد ارو لیسا رو بوسید و لباساشو جر داد لیسا هم همینطور بعد دیکشو کرد تو لیسا
لیسا: اروم تر اروم تر بار اول
جانکوک: اکی بیبی
ویو راوی جانکوک دیکشو اورد بیرون و لیسا تو دستاش گرفتش جانکوک وست چیزی لیسا رو لیس زد
پرش زمانی چند دقیقه بعد
جنی: واییی بچها بیاین اینجارو
نامجون چییی جانککک داره با لیسا میکنه
ویو راوی
جنو درو محکم باز کرد رفت زد تو گوش جانکوک و لیسارو دورش چیزی کشید و اورد تو اتاغ
جنی: دختده گاو این چه کاری بود
لبسا: جنییی من عاشق شدم
جنی: زر نزن بشین اینجا گاو
خب خب اینم پارت ۵ پارت شیش عالی ولی به شرط زیر
۲۵ فالوور
۱۰لایک
۵ کامنت
پارت شیش خیلی خوبه واسه این این همه شرایط داره
ویو راوی
گروه دختر بعد دیدن اون صحنه خیلی حالشون بد شد ولی به راهشون ادامه دادن
لیسا: میگم جنی این پسره جونکوک
جنی: خب
لیسا: من... راستش.....
جنی: چیه ازش خوشت میاد
لیسا: چی... تو از کجا فهمیدی
جنی: دیگههه
ویو جونکوک
من تمام مدت پشت سرشون بودم راستش منم از لیسا خیلی خوشم میاد
ایرین: خب بیاین به دو گروه تبدیل بشیم من و نامجون جنی و تهیونگ نونا و شوگا رزی وجیهوپ لیسا و جانکوک جیسو و جین لیا و جیمین
جانکوک: اخجون منو لیسا باهمیم
لیسا: ای جاااانم
ایرین: پخش میشیم و هرکی ماموریتشو انجام میده کسانی هم که ماموریت ندارن نگهبانی میدن
پرش زمانی(چند دقیقه بعد)
جانکوک: خب.... اینجا خیلی ساکت راستش میخواستم یک چیزی بگم
لیسا: راحت باش بگو
جانکوک: خب...... راستش.... من... من.
لیسا: وا چرا اته پته میکنی بگو دیگه
جانکوک: من.... من... از تو خوشم میاد
لیسا: چی واقعا منم همینطور
ویو راوی بعد جانکوک ارو نزدیک ایسا شد و بوسیدش لیسا زبون جانکوک بت زبونش لمس کرد
جانکوک: امشب تو اتاغ من میخوابی فهمیدی
لیسا: هنوز اول کاره
جانکوک: مگه تو صبر کردی
لیسا: اکی هرچی عشقم بگه
جانکوک: قشنگ ج*رت میدم بیبی
لیسا: منم همراهی میکنم
جانکوک: اوووو بیبی
پرش زمانی بعد ماموریت
جانکوک: لیسا بدو بیا
لیسا: بچها من میرم ببینم چی میگه
وی راوی
لیسا وقتی رفت تو اتاغ جانکوک درو قفل کرد ارو لیسا رو بوسید و لباساشو جر داد لیسا هم همینطور بعد دیکشو کرد تو لیسا
لیسا: اروم تر اروم تر بار اول
جانکوک: اکی بیبی
ویو راوی جانکوک دیکشو اورد بیرون و لیسا تو دستاش گرفتش جانکوک وست چیزی لیسا رو لیس زد
پرش زمانی چند دقیقه بعد
جنی: واییی بچها بیاین اینجارو
نامجون چییی جانککک داره با لیسا میکنه
ویو راوی
جنو درو محکم باز کرد رفت زد تو گوش جانکوک و لیسارو دورش چیزی کشید و اورد تو اتاغ
جنی: دختده گاو این چه کاری بود
لبسا: جنییی من عاشق شدم
جنی: زر نزن بشین اینجا گاو
خب خب اینم پارت ۵ پارت شیش عالی ولی به شرط زیر
۲۵ فالوور
۱۰لایک
۵ کامنت
پارت شیش خیلی خوبه واسه این این همه شرایط داره
۴.۴k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.