جیمین : کاری دستممم ندههههه یک روز تو رو میشکممممم مطعن ب
جیمین : کاری دستممم ندههههه یک روز تو رو میشکممممم مطعن باش
چان سو رفت
چان سو رفت پیش دکتر ات
چان سو : حال خانم پارک ات چه طوره
دکتر : به شوهرشون گفتم
چان سو : من برادرشم با همسرش مشکل داریم اگر میشه به من بگین
دکتر: حالش خوبه چیز مهمی نیس
چان سو : حال بچه
دکتر : معلوم نیس
چان سو : یعنی چی
دکتر : هنوز مطمعن نیستیم که دارو روی بچه اثر کرده یا نه
چان سوو : یعنی چس شما باید بچه رو نجات بدین
دکتر : ما هنه تلاشمون رو می کنیم
دکتر : احتمال زیاد بچه زنده بمونه
چان سو : احتمال نگو باید حتمی باشهههه
دکتر رفت
چان سو زنگ زد به ناتنی و همه چیو گفت
چان سو : چی دستور میدین
ناتنی : خودم امشب کار رووتمام می کنم
چان سو : خانم منظورتون چیه
قط کزد
ناتنی چالیون (خواهر ات ) رو وادار کرد بره تو اب ات دارو بریزه این کارو نمی کنه ناتنی خودش میره این کارو می کنه و شب داخل اب دارو مخصوص بچه کشتن ( مثل ادمین سولی که داره بچه رو میکشه 🤣🤣)
و صبح ات تشنه اش میشه و اب رو نی خوره خون بالا میاره و میوفته
پرستار از از کنار اتاق ات میگذشت که صدای جیغ و افتادن میشنوه میره داخل و مینبه ات داره خون بالا میاره
پرستار : اقای دکتر لطفا کمک کنید
پرستار : خانم چشماتون رو باز کنید
یهو جیمین میاد
جیمین : اتتت چی شدههههه شما مگه مرافبش نبودیننننن
دکتر میاد و جیمین رو میبرن بیرون
بع چند ساعت
جیمین : چی شده
چان سو رفت
چان سو رفت پیش دکتر ات
چان سو : حال خانم پارک ات چه طوره
دکتر : به شوهرشون گفتم
چان سو : من برادرشم با همسرش مشکل داریم اگر میشه به من بگین
دکتر: حالش خوبه چیز مهمی نیس
چان سو : حال بچه
دکتر : معلوم نیس
چان سو : یعنی چی
دکتر : هنوز مطمعن نیستیم که دارو روی بچه اثر کرده یا نه
چان سوو : یعنی چس شما باید بچه رو نجات بدین
دکتر : ما هنه تلاشمون رو می کنیم
دکتر : احتمال زیاد بچه زنده بمونه
چان سو : احتمال نگو باید حتمی باشهههه
دکتر رفت
چان سو زنگ زد به ناتنی و همه چیو گفت
چان سو : چی دستور میدین
ناتنی : خودم امشب کار رووتمام می کنم
چان سو : خانم منظورتون چیه
قط کزد
ناتنی چالیون (خواهر ات ) رو وادار کرد بره تو اب ات دارو بریزه این کارو نمی کنه ناتنی خودش میره این کارو می کنه و شب داخل اب دارو مخصوص بچه کشتن ( مثل ادمین سولی که داره بچه رو میکشه 🤣🤣)
و صبح ات تشنه اش میشه و اب رو نی خوره خون بالا میاره و میوفته
پرستار از از کنار اتاق ات میگذشت که صدای جیغ و افتادن میشنوه میره داخل و مینبه ات داره خون بالا میاره
پرستار : اقای دکتر لطفا کمک کنید
پرستار : خانم چشماتون رو باز کنید
یهو جیمین میاد
جیمین : اتتت چی شدههههه شما مگه مرافبش نبودیننننن
دکتر میاد و جیمین رو میبرن بیرون
بع چند ساعت
جیمین : چی شده
۱۲.۰k
۱۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.