عاشق کارمند شدم
عاشق کارمند شدم
part¹³
ک یهو جلوی ا.ت ماشین ظاهر میشه و ا.ت تصادف میکنه
تهیونگ با دیدن این صحنه بغضش ترکید و رفت سمت ا.ت و بردش بیمارستان
فلش بک نیم ساعت بعد
رسیدین بیمارستان و دکترا اومدن سمت ا.ت
د: سرش ضربه خورده سریع اتاق عمل رو آماده کنید
ا.ت رفت اتاق عمل
فلش بک ۲ساعت بعد...
تهیونگ استرس داشت ک نکنه ا.ت چیزیش بشه و با بغض میکوبید تو سر خودش و خودشو سرزنش میکرد
+دلم میخواد اون اشغالو بکشم (بغض)
فلش بک۱ساعت
ا.ت از اتاق عمل اومد بیرون
+د..دکتر حالش چطوره خوبع؟
د:وضعیتش وخیمه سرش بد جور ضربه دیده ممکنه اتفاقی براشون بیوفته متاسفم کاری از دست ما برنمیاد
+یعنی چی هرجور شده باید ا.ت خوب بشه هرچی میخوای بهت میدم فقط خوبش کن
د:لدفا آروم باشید هرکاری از دستمون برمیاد انجام مدیم
ته رفت تو اتاق و نشست کنار تخت و دست ا.ت رو گرفت
+ا.ت تو که نمیخای تنهام بزاری لطفاً بیدار شو دلم برات تنگ شده(گریه)
فلش بک چند ساعت بعد
ته با عصبانیت رفت سمت هانول
!هوم برگشتی نکنه مرد؟
یه سیلی محکم بهش زد
+ن نمردع ولی تو مقصر تصادفشی دیگه سمت من آفتابی نشو و اگر نه میکشمت بچتو بردار و برو گمشو کشورت دیگه هم برنگرد
ته از خونه هانول زد بیرون و هانول شروع کرد به گریع کردن ته رفت سمت بیمارستان
فلش بک ۱ساعت بعد
ا.ت بیهوش اومد
+ا.ت بیدار شدی خوبی؟
_م..من کجام
+تو بیمارستانی..
_چ اتفاقی افتاد
+هیچ
فلش بک نیم ساعت بعد
ا.ت کاملا بهوش اومده بود و از دست ته دلخور بود. و باهاش حرف نمیزد ک یهو دکتر ته رو صدا زد ک یه خبر بهش بده..
ینی اون خبر چیه؟؟؟
❌اصکی نرو اوخ میشی ❌
۳۰لایک
کامنت به دلخواه
part¹³
ک یهو جلوی ا.ت ماشین ظاهر میشه و ا.ت تصادف میکنه
تهیونگ با دیدن این صحنه بغضش ترکید و رفت سمت ا.ت و بردش بیمارستان
فلش بک نیم ساعت بعد
رسیدین بیمارستان و دکترا اومدن سمت ا.ت
د: سرش ضربه خورده سریع اتاق عمل رو آماده کنید
ا.ت رفت اتاق عمل
فلش بک ۲ساعت بعد...
تهیونگ استرس داشت ک نکنه ا.ت چیزیش بشه و با بغض میکوبید تو سر خودش و خودشو سرزنش میکرد
+دلم میخواد اون اشغالو بکشم (بغض)
فلش بک۱ساعت
ا.ت از اتاق عمل اومد بیرون
+د..دکتر حالش چطوره خوبع؟
د:وضعیتش وخیمه سرش بد جور ضربه دیده ممکنه اتفاقی براشون بیوفته متاسفم کاری از دست ما برنمیاد
+یعنی چی هرجور شده باید ا.ت خوب بشه هرچی میخوای بهت میدم فقط خوبش کن
د:لدفا آروم باشید هرکاری از دستمون برمیاد انجام مدیم
ته رفت تو اتاق و نشست کنار تخت و دست ا.ت رو گرفت
+ا.ت تو که نمیخای تنهام بزاری لطفاً بیدار شو دلم برات تنگ شده(گریه)
فلش بک چند ساعت بعد
ته با عصبانیت رفت سمت هانول
!هوم برگشتی نکنه مرد؟
یه سیلی محکم بهش زد
+ن نمردع ولی تو مقصر تصادفشی دیگه سمت من آفتابی نشو و اگر نه میکشمت بچتو بردار و برو گمشو کشورت دیگه هم برنگرد
ته از خونه هانول زد بیرون و هانول شروع کرد به گریع کردن ته رفت سمت بیمارستان
فلش بک ۱ساعت بعد
ا.ت بیهوش اومد
+ا.ت بیدار شدی خوبی؟
_م..من کجام
+تو بیمارستانی..
_چ اتفاقی افتاد
+هیچ
فلش بک نیم ساعت بعد
ا.ت کاملا بهوش اومده بود و از دست ته دلخور بود. و باهاش حرف نمیزد ک یهو دکتر ته رو صدا زد ک یه خبر بهش بده..
ینی اون خبر چیه؟؟؟
❌اصکی نرو اوخ میشی ❌
۳۰لایک
کامنت به دلخواه
۱۳.۰k
۱۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.