بغلم کن
پارت آخر (لطفاً گذارشم نکنید)
از زبان آکو: چند روز گذشت آتسوشی حالش خوب شد و میرفت پرورشگاه حالا همه خیلی بهتر شده بودن مخصوصا من
امروز که کارم تموم شد رفتم پیش آتسوشی
تو پرورشگاه رفتم و دیدم بله چویا و دازای سان هم هستن
آتسوشی اومد پرید بغلم
+ سلام آکو خوبی عزیزم
- سلام زندگیم خوبم
+ یه خبر ویژه داریم
- چی
+ بیا
رفتیم کنار دازای سان و چویا سان نوعه بغل دازای سان بود
+ دازای سان و چویا سان نوعه رو به فرزند خوندگی قبول کردن
/ آکو گفتم که میخوایم یه تغییر بزرگ ایجاد کنیم
÷ خوب حالا قراره با بچههای پرورشگاه جشن بگیریم
چندین ساعت گذشت روز خیلی خوبی بود دازای سان و چویا سان نوعه رو با خودشون بردن
با آتسوشی تمام بچهها رو خوابوندیم و رفتیم اتاق کوچیکه و دارا رو هم خوابوندیم
- چقدر شیرینه
+ آره خیلی نازه.....آکو یه چیزی
- چی شده
+ میشه....میشه دارا رو به فرزند خوندگی قبول کنیم
بغلش کردم و گفتم
- چرا نشه زندگیم به نظر من هم باید یه تغییری تو زندگیمون بدیم یه رنگ جدید به زندگیمون بدیم
+ پس قبول
- آره عزیزم
آره و همیشه نوری در تمام ناامیدی ها زنده می شود و زندگی می بخشد
پایان ❤️
از زبان آکو: چند روز گذشت آتسوشی حالش خوب شد و میرفت پرورشگاه حالا همه خیلی بهتر شده بودن مخصوصا من
امروز که کارم تموم شد رفتم پیش آتسوشی
تو پرورشگاه رفتم و دیدم بله چویا و دازای سان هم هستن
آتسوشی اومد پرید بغلم
+ سلام آکو خوبی عزیزم
- سلام زندگیم خوبم
+ یه خبر ویژه داریم
- چی
+ بیا
رفتیم کنار دازای سان و چویا سان نوعه بغل دازای سان بود
+ دازای سان و چویا سان نوعه رو به فرزند خوندگی قبول کردن
/ آکو گفتم که میخوایم یه تغییر بزرگ ایجاد کنیم
÷ خوب حالا قراره با بچههای پرورشگاه جشن بگیریم
چندین ساعت گذشت روز خیلی خوبی بود دازای سان و چویا سان نوعه رو با خودشون بردن
با آتسوشی تمام بچهها رو خوابوندیم و رفتیم اتاق کوچیکه و دارا رو هم خوابوندیم
- چقدر شیرینه
+ آره خیلی نازه.....آکو یه چیزی
- چی شده
+ میشه....میشه دارا رو به فرزند خوندگی قبول کنیم
بغلش کردم و گفتم
- چرا نشه زندگیم به نظر من هم باید یه تغییری تو زندگیمون بدیم یه رنگ جدید به زندگیمون بدیم
+ پس قبول
- آره عزیزم
آره و همیشه نوری در تمام ناامیدی ها زنده می شود و زندگی می بخشد
پایان ❤️
۴.۵k
۲۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.