سناریو توکیو ریونجرز
موضوع : داستان اینه که کارکتر بنده خدا بیرون سر کاره و تو تو خونه پیشه بچتی که یهو دزد میاد خونه و ...
کارکتر : ران
ا/ت : امروز ریندو رفته مسافرت پس ران رفته سر کار بجاش و منو این گوگولی تنهاییم خب کوچولو میخوای غذا بقولی ؟
ا/ب : اوهوم
ا/ت : کیوتتتتت خب بگو آه
ا/ب: اهه
صدای در میاد
ا/ت : احتمالا بابایی وایستا من برم درو باز کنم
ا/ب : باسه
ا/ت میره در باز کنه که یهو دید یکی با چاقو جلو در وایستاده
ا/ت میترسه سریع درو میبنده و قفل میکنه
میاد ا/ب رو بغل میکنه میره تو اتاق درو قفل میکنه اول زنگ میزنه ران جواب نمیده دوبار سه بار چهار بار بالای ۱۵ باز زنگ میزنم اما جواب نمیده
مرده ذرو میشکونه میاد تو
ا/ت ا/ب بغل کرده و میره تو دستشویی توی اتاق درم قفل میکنه
به پلیس زنگ میزنه که بیان ولی خونه ا/ت یکم از پایگاه پلیس فاصله داشت واسه همین پلیس ۲۰ دقیقه دیر میرسه
ا/ت دستاش میلرزه از ترس
ا/ب : مامانی چیشده
ا/ت : هیچی عزیزم هیچی
یهو مرده وارده اتاق میشه تک تک کمدارو میکرده ا/ت دستاشو گذاشت رو دهنش
مرد آمد تمام وسایلای خونرو شکوند تا کلید پیدا کنه گلدونو زد شکوند و از توش کلید درآورد آمد در دستشویی رو باز کرد
ا/ت : جلو تر نیا
مرده : هه میخوای چیکار کنی مثلاً
ا/ت : نزدیک بچم نشو
مرد : اخییی با بچت کاری ندارم اگر مقاومت نکنی
ا/ت : چی
مرد : یک چاقو درآورد و به رون و شونه ات زد
ا/ت ا/ب رو بغل کرده و بیصدا گریه میکنه ( مادری نمونه 🥹🫡 )
مرده با باتوم به ات ضربه میزنه ( وایستا ران بیاد 🥹)
ات ا/ب رو بعد کرده تا اسیب نبینه
که ات از درد بیهوش میشه......
مایل به پارت دو ؟
کارکتر : ران
ا/ت : امروز ریندو رفته مسافرت پس ران رفته سر کار بجاش و منو این گوگولی تنهاییم خب کوچولو میخوای غذا بقولی ؟
ا/ب : اوهوم
ا/ت : کیوتتتتت خب بگو آه
ا/ب: اهه
صدای در میاد
ا/ت : احتمالا بابایی وایستا من برم درو باز کنم
ا/ب : باسه
ا/ت میره در باز کنه که یهو دید یکی با چاقو جلو در وایستاده
ا/ت میترسه سریع درو میبنده و قفل میکنه
میاد ا/ب رو بغل میکنه میره تو اتاق درو قفل میکنه اول زنگ میزنه ران جواب نمیده دوبار سه بار چهار بار بالای ۱۵ باز زنگ میزنم اما جواب نمیده
مرده ذرو میشکونه میاد تو
ا/ت ا/ب بغل کرده و میره تو دستشویی توی اتاق درم قفل میکنه
به پلیس زنگ میزنه که بیان ولی خونه ا/ت یکم از پایگاه پلیس فاصله داشت واسه همین پلیس ۲۰ دقیقه دیر میرسه
ا/ت دستاش میلرزه از ترس
ا/ب : مامانی چیشده
ا/ت : هیچی عزیزم هیچی
یهو مرده وارده اتاق میشه تک تک کمدارو میکرده ا/ت دستاشو گذاشت رو دهنش
مرد آمد تمام وسایلای خونرو شکوند تا کلید پیدا کنه گلدونو زد شکوند و از توش کلید درآورد آمد در دستشویی رو باز کرد
ا/ت : جلو تر نیا
مرده : هه میخوای چیکار کنی مثلاً
ا/ت : نزدیک بچم نشو
مرد : اخییی با بچت کاری ندارم اگر مقاومت نکنی
ا/ت : چی
مرد : یک چاقو درآورد و به رون و شونه ات زد
ا/ت ا/ب رو بغل کرده و بیصدا گریه میکنه ( مادری نمونه 🥹🫡 )
مرده با باتوم به ات ضربه میزنه ( وایستا ران بیاد 🥹)
ات ا/ب رو بعد کرده تا اسیب نبینه
که ات از درد بیهوش میشه......
مایل به پارت دو ؟
۱۵.۰k
۲۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.