جنون ارواح پارت 9
چشمام چهار تا شده بود
واقعا اون میتونست قاتل زنم باشه ؟
یا من توهم زدم ؟
₩ چطور ؟
+ هیچی همینجوری پرسیدم
₩ امکان نداره همنیجوری باشه
₩ ربطی به قضیه مرگ زنت داره ؟
+ اره حس میکنم یه ربطی داره
₩ ولی قاتل های زیادی هستن که همچین قصدی دارن
و رفت بیرون
ذهنم خیلی درگیر شد
تصمیممو گرفتم : هر جور شده باید اونو ببینم !
همون لحظه سومی اومد تو اتاقم ( سومی € )
€ سلام ، دارو تو آوردم
+ ممنون
قرص رو انداختم تو دهنم و با اب خوردمش
+ راستی
€ بله
+ شنیدم یه مریض قاتل تو تیمارستان داریم
€ درسته
+ میشه ببینمش ؟
€ ام ... متاسفم ولی نه ، بیمار خطرناکیه ، ممکنه هر بلایی سرتون بیاره
+ اها باشه
€ راستی یه ملاقاتی داری
+ داداشمه ؟
€ نه
+ پس کیه ؟
€ نمیدونم ، ولی داداشتون نیست
و رفت بیرون
دو دقیقه بعد یه مرد قد بلند با ماسک و کلاه لبه دار وارد اتاق شد ( مرد ~ )
~ سلام کوکی حالت خوبه ؟
+ تو کی هستی ؟
~ انقدر تایم سربازیم طولانی بود که فراموشم کردی ؟
+ صبر کن ببینم .....
+ سوک جین هیونگ !
~اره خودمم
و ماسکش رو در آورد
پریدم تو بغلش
+ هیونگگ خیلی دلم برات تنگ شده بودد
~ منم همینطور
کلاهش رو از سرش برداشتم و دستی به گردنش کشیدم
+ کی برگشتی ؟
~ همین یک هفته پیش
+ از کجا فهمیدی من اینجام ؟
~ راستش از جونگهیون پرسیدم . وقتی فهمیدم اومده کره یک راست اومدم خونت ولی کسی خونه نبود پس رفتم خونه مامانت و اونجا همه چی رو فهمیدم
+ اها
~ و .... تسلیت میگم
قطره اشکی از گونم لغزید
+ م ممنون
~ گریه نکن . تو اومدی اینجا که دیگه به خاطر این گریه نکنی یادته ؟
+ اوهوم باشه . یه چیزی بگم باور میکنی ؟
~ چی ؟
+ دیروز حس کردم توی خواب روح رائون رو دیدم
~ یعنی چی ؟
+ دیدم که داشت میگفت قاتلش این تیمارستانه . میگفت تازه اومده اینجا
~ شاید خوابشو دیدی
+ اره احساس میکنم خواب بوده
~ ولی خواب بی معنایی به نظر نمیاد
+ اره چون از پرستار پرسیدم که کسی جدید اومده گفت اره . حتی گفت یه قاتل بوده که آدم هارو بی دلیل میکشته
~ پشمام
~ متاسفم که توی تایم پیشت نبودم
+ نه عیبی نداره تو که نمیدونستی . حتی اگه بودی و میدونستی بازم نمیذاشتم کسی بیاد پیشم
~ پس چطور اجازه دادی جونگهیون بیاد ؟
+ چون اون تنها کسیه که از پس من بر میاد
~ درسته
€ اقا وقت ملاقات تمومه
~ اوه مثل اینکه باید برم . نگران نباش سعی میکنم زیاد بیام پیشت
+ باشه خوشحال میشم
اومد جلوتر و بغلم کرد
~ خداحافظ
+ بای بای هیونگ . میبینمت
و اونم رفت
واقعا اون میتونست قاتل زنم باشه ؟
یا من توهم زدم ؟
₩ چطور ؟
+ هیچی همینجوری پرسیدم
₩ امکان نداره همنیجوری باشه
₩ ربطی به قضیه مرگ زنت داره ؟
+ اره حس میکنم یه ربطی داره
₩ ولی قاتل های زیادی هستن که همچین قصدی دارن
و رفت بیرون
ذهنم خیلی درگیر شد
تصمیممو گرفتم : هر جور شده باید اونو ببینم !
همون لحظه سومی اومد تو اتاقم ( سومی € )
€ سلام ، دارو تو آوردم
+ ممنون
قرص رو انداختم تو دهنم و با اب خوردمش
+ راستی
€ بله
+ شنیدم یه مریض قاتل تو تیمارستان داریم
€ درسته
+ میشه ببینمش ؟
€ ام ... متاسفم ولی نه ، بیمار خطرناکیه ، ممکنه هر بلایی سرتون بیاره
+ اها باشه
€ راستی یه ملاقاتی داری
+ داداشمه ؟
€ نه
+ پس کیه ؟
€ نمیدونم ، ولی داداشتون نیست
و رفت بیرون
دو دقیقه بعد یه مرد قد بلند با ماسک و کلاه لبه دار وارد اتاق شد ( مرد ~ )
~ سلام کوکی حالت خوبه ؟
+ تو کی هستی ؟
~ انقدر تایم سربازیم طولانی بود که فراموشم کردی ؟
+ صبر کن ببینم .....
+ سوک جین هیونگ !
~اره خودمم
و ماسکش رو در آورد
پریدم تو بغلش
+ هیونگگ خیلی دلم برات تنگ شده بودد
~ منم همینطور
کلاهش رو از سرش برداشتم و دستی به گردنش کشیدم
+ کی برگشتی ؟
~ همین یک هفته پیش
+ از کجا فهمیدی من اینجام ؟
~ راستش از جونگهیون پرسیدم . وقتی فهمیدم اومده کره یک راست اومدم خونت ولی کسی خونه نبود پس رفتم خونه مامانت و اونجا همه چی رو فهمیدم
+ اها
~ و .... تسلیت میگم
قطره اشکی از گونم لغزید
+ م ممنون
~ گریه نکن . تو اومدی اینجا که دیگه به خاطر این گریه نکنی یادته ؟
+ اوهوم باشه . یه چیزی بگم باور میکنی ؟
~ چی ؟
+ دیروز حس کردم توی خواب روح رائون رو دیدم
~ یعنی چی ؟
+ دیدم که داشت میگفت قاتلش این تیمارستانه . میگفت تازه اومده اینجا
~ شاید خوابشو دیدی
+ اره احساس میکنم خواب بوده
~ ولی خواب بی معنایی به نظر نمیاد
+ اره چون از پرستار پرسیدم که کسی جدید اومده گفت اره . حتی گفت یه قاتل بوده که آدم هارو بی دلیل میکشته
~ پشمام
~ متاسفم که توی تایم پیشت نبودم
+ نه عیبی نداره تو که نمیدونستی . حتی اگه بودی و میدونستی بازم نمیذاشتم کسی بیاد پیشم
~ پس چطور اجازه دادی جونگهیون بیاد ؟
+ چون اون تنها کسیه که از پس من بر میاد
~ درسته
€ اقا وقت ملاقات تمومه
~ اوه مثل اینکه باید برم . نگران نباش سعی میکنم زیاد بیام پیشت
+ باشه خوشحال میشم
اومد جلوتر و بغلم کرد
~ خداحافظ
+ بای بای هیونگ . میبینمت
و اونم رفت
۱۸.۰k
۱۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.