تفسیر قرآن
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
هر روز آیاتی از قرآن کریم را با تأمل و دقت مطالعه کنیم.
ترجمه و تفسیر آیه به آيه سوره شوری
آیات 52 و 53 (آخرین آیات این سوره)
أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحاً مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُوراً نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَي صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (52)
صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ أَلَا إِلَي اللَّهِ تَصِيرُ الأمُورُ (53)
ترجمه :
و بدين گونه ما روحى (به نام قرآن) را از فرمان خود به تو وحى كرديم و تو نه كتاب را مى دانستى چيست و نه ايمان را، ولى ما آن را نورى قرار داديم كه هر كه از بندگانمان را بخواهيم به وسيله آن هدايت كنيم و همانا تو (مردم را) به راه راست هدايت مى كنى.
راه خداوندى كه آنچه در آسمان ها و زمين است براى اوست. بدانيد كه همه امور به سوى او باز مى گردد.
نکته ها:
اين سوره با آيه وحى شروع شد، «حم، عسق، كذلك يوحى اليك» و با آيه وحى پايان مى پذيرد. «و كذلك اوحينا اليك»
مراد از «روح» در اين آيه را بعضى روح الامين گرفته اند و بعضى فرشته اى بالاتر از ساير فرشتگان كه همراه آنهاست، نظير «تنزّل الملائكة والروح فيها»(67) و گروهى قرآن دانسته اند كه به نظر اين معنا بهتر است.
روح مايه حيات و زندگى است و قرآن رمز حيات معنوى انسان است. همان گونه كه جسم بدون روح متلاشى و متعفن مى شود، جامعه ى بدون كتاب و قرآن در معرض متلاشى شدن است. آن گونه كه حقيقت روح درك نشدنى است، حقيقت قرآن نيز درك ناشدنى است و آن طور كه روح كهنه نمى شود قرآن نيز كهنه شدنى نيست.
امام على عليه السلام در نهج البلاغه مى فرمايد: «لقد قرن اللّه به صلى اللّه عليه و آله من لدن كان فطيماً اعظم ملائكته يسلك به طريق المكارم و محاسن الاخلاق ليله و نهاره»(68) همانا خداوند از لحظه از شير گرفتن پيامبر، يكى از بزرگ ترين فرشتگان خود را همراه او گرداند تا راه مكارم و محاسن اخلاق را شب و روز به او تعليم دهد. بنابراين مراد از جمله «ولا الايمان» رها بودن و گمراه بودن و بى ايمان بودن پيامبر، قبل از بعثت نيست، بلكه مراد آن است كه پيامبر از جزئيّات و محتويّات آئين خبر نداشت.
براى حركت معنوى انسان امورى لازم است از جمله: راه، «صراط مستقيم» راهنما، «انّك لتهدى» نور، «و جعلناه نوراً» نقشه، «اوحينا اليك روحاً من امرنا» و هدف و مقصد. «الى اللّه تصير الامور»
-----
67) قدر، 4.
68) نهج البلاغه، خطبه 192.
هر روز آیاتی از قرآن کریم را با تأمل و دقت مطالعه کنیم.
ترجمه و تفسیر آیه به آيه سوره شوری
آیات 52 و 53 (آخرین آیات این سوره)
أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحاً مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُوراً نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَي صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (52)
صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ أَلَا إِلَي اللَّهِ تَصِيرُ الأمُورُ (53)
ترجمه :
و بدين گونه ما روحى (به نام قرآن) را از فرمان خود به تو وحى كرديم و تو نه كتاب را مى دانستى چيست و نه ايمان را، ولى ما آن را نورى قرار داديم كه هر كه از بندگانمان را بخواهيم به وسيله آن هدايت كنيم و همانا تو (مردم را) به راه راست هدايت مى كنى.
راه خداوندى كه آنچه در آسمان ها و زمين است براى اوست. بدانيد كه همه امور به سوى او باز مى گردد.
نکته ها:
اين سوره با آيه وحى شروع شد، «حم، عسق، كذلك يوحى اليك» و با آيه وحى پايان مى پذيرد. «و كذلك اوحينا اليك»
مراد از «روح» در اين آيه را بعضى روح الامين گرفته اند و بعضى فرشته اى بالاتر از ساير فرشتگان كه همراه آنهاست، نظير «تنزّل الملائكة والروح فيها»(67) و گروهى قرآن دانسته اند كه به نظر اين معنا بهتر است.
روح مايه حيات و زندگى است و قرآن رمز حيات معنوى انسان است. همان گونه كه جسم بدون روح متلاشى و متعفن مى شود، جامعه ى بدون كتاب و قرآن در معرض متلاشى شدن است. آن گونه كه حقيقت روح درك نشدنى است، حقيقت قرآن نيز درك ناشدنى است و آن طور كه روح كهنه نمى شود قرآن نيز كهنه شدنى نيست.
امام على عليه السلام در نهج البلاغه مى فرمايد: «لقد قرن اللّه به صلى اللّه عليه و آله من لدن كان فطيماً اعظم ملائكته يسلك به طريق المكارم و محاسن الاخلاق ليله و نهاره»(68) همانا خداوند از لحظه از شير گرفتن پيامبر، يكى از بزرگ ترين فرشتگان خود را همراه او گرداند تا راه مكارم و محاسن اخلاق را شب و روز به او تعليم دهد. بنابراين مراد از جمله «ولا الايمان» رها بودن و گمراه بودن و بى ايمان بودن پيامبر، قبل از بعثت نيست، بلكه مراد آن است كه پيامبر از جزئيّات و محتويّات آئين خبر نداشت.
براى حركت معنوى انسان امورى لازم است از جمله: راه، «صراط مستقيم» راهنما، «انّك لتهدى» نور، «و جعلناه نوراً» نقشه، «اوحينا اليك روحاً من امرنا» و هدف و مقصد. «الى اللّه تصير الامور»
-----
67) قدر، 4.
68) نهج البلاغه، خطبه 192.
۲.۲k
۰۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.