توکیو رونجرز در ایران (پارت 7)
رفتیم ویلایی که اجاره کرده بودم
*پرش زمانی فردا صبح
باجی:کش موی منو کسی ندیدهههه؟
مایکی:صبحونه چی داریم؟؟؟؟؟
چیفویو:من دزدیدم
باجی:پسش بدهههههه.
چیفویو:بزار صورتمو بشورم...
مایکی صبحونه چیهههه؟؟؟؟
ران:خفه شید بزارید بخوابم.
تاکه میچی:چقد جای نیش پشه رومههه.
کیساکی:دستشویی کجاست؟
ا/ت:تو حیاط
هانما:باجییی من اون صابونی که میزنی به موهاتو زدم به کونم
کیساکی:بیا بیرون دیگههههه.
هانما:چرا آب پاش گل تو دستشوییه؟!
ا/ت:اسمش آفتابس باید آب کنی توش خودتو بشوری.
باجی:کسی صابون موهامو ندیده؟؟؟؟
خلاصه تو خونه مثل جنگ جهانی سوم شده بود...
و حالااااااا پیش به سوی جنگل...
همه سوار ون شدیم.
همه چی داشت خوب پیش میرف تا اینکه...
تخمه های هانما تموم شد.
قلیون ریندو شکست.
وقتی من و سنجو پا کبابا بودیم گوجه فلفلایی که به تاکه میچی و هینا سپرده بودیم سوخت
یه سنجاب کیر دراکنو گاز گرفت...
دراکن:آییییییی. ولم کن.
*دراکن در حال بپر بپر
سنجابه به کیرش آویزون شده بود.
*مایکی در حال ماهی گیری...
مایکی:الان میام نجاتت میدم کن چییییییییین
و بعله مایکی اوفتاد تو آب
خدا رو شکر با کمک دو برادر بزرگوار (ران و ریندو) تونستیم سنجابه رو جدا کنیم.
ولی فک کنم دیگه بچه دار نشه...
همه سر سفر نشستیم دوغ آبعلی لیموناد زم زم اوردیمو به به.
بعد از یکی دو ساعت دیگه برگشبیم ویلا.
سنجو :ایران دیگه چه جاهایی داره؟
ا/ت:میخوام ببرمتون اصفحان نصف جهان.
ران:خوبه پس وسیله هامونو برا فردا جمع کنیم؟
ا/ت:نهههههه.
سنجو: چرا؟
ا/ت: چون پول اجاره ویلا از خون بابام بیشترهههه.
کوکو:خوبه که درک میکنی.
ا/ت:راستی یادم رفت بگم ویلا رو با پول تو اجاره کردم.
کوکو: چیییییییییییی.
ا/ت: خب پول نداشتم...
کوکو: چقد شد؟؟؟؟؟؟
ا/ت:هیچی شبی 68 میلیون تومن.
کوکو:چییییییییییییییییی.
سنجو بدون توجه به کوکو گفت
سنجو:یعنی پس فردا میریم؟
ا/ت:اوهوم ولی من گرگان کار دارم میخوام ببرمتو بهترین رستوران ایران.
سنجو: فردا چیکار میکنیم؟
ا/ت:رو این خوب فکر کردم...
سنجو:چی؟
ا/ت: فیلم میبینیم.
سنجو:چه فیلمی؟
سانزو:سوپر؟
سنجو:ببند گاله رو
ا/ت:رو اینم خوب فمر کردم...
سنجو:بنال دیگهههههه
ا/ت:پووووست شیررررررر
ادامه دارد...
*پرش زمانی فردا صبح
باجی:کش موی منو کسی ندیدهههه؟
مایکی:صبحونه چی داریم؟؟؟؟؟
چیفویو:من دزدیدم
باجی:پسش بدهههههه.
چیفویو:بزار صورتمو بشورم...
مایکی صبحونه چیهههه؟؟؟؟
ران:خفه شید بزارید بخوابم.
تاکه میچی:چقد جای نیش پشه رومههه.
کیساکی:دستشویی کجاست؟
ا/ت:تو حیاط
هانما:باجییی من اون صابونی که میزنی به موهاتو زدم به کونم
کیساکی:بیا بیرون دیگههههه.
هانما:چرا آب پاش گل تو دستشوییه؟!
ا/ت:اسمش آفتابس باید آب کنی توش خودتو بشوری.
باجی:کسی صابون موهامو ندیده؟؟؟؟
خلاصه تو خونه مثل جنگ جهانی سوم شده بود...
و حالااااااا پیش به سوی جنگل...
همه سوار ون شدیم.
همه چی داشت خوب پیش میرف تا اینکه...
تخمه های هانما تموم شد.
قلیون ریندو شکست.
وقتی من و سنجو پا کبابا بودیم گوجه فلفلایی که به تاکه میچی و هینا سپرده بودیم سوخت
یه سنجاب کیر دراکنو گاز گرفت...
دراکن:آییییییی. ولم کن.
*دراکن در حال بپر بپر
سنجابه به کیرش آویزون شده بود.
*مایکی در حال ماهی گیری...
مایکی:الان میام نجاتت میدم کن چییییییییین
و بعله مایکی اوفتاد تو آب
خدا رو شکر با کمک دو برادر بزرگوار (ران و ریندو) تونستیم سنجابه رو جدا کنیم.
ولی فک کنم دیگه بچه دار نشه...
همه سر سفر نشستیم دوغ آبعلی لیموناد زم زم اوردیمو به به.
بعد از یکی دو ساعت دیگه برگشبیم ویلا.
سنجو :ایران دیگه چه جاهایی داره؟
ا/ت:میخوام ببرمتون اصفحان نصف جهان.
ران:خوبه پس وسیله هامونو برا فردا جمع کنیم؟
ا/ت:نهههههه.
سنجو: چرا؟
ا/ت: چون پول اجاره ویلا از خون بابام بیشترهههه.
کوکو:خوبه که درک میکنی.
ا/ت:راستی یادم رفت بگم ویلا رو با پول تو اجاره کردم.
کوکو: چیییییییییییی.
ا/ت: خب پول نداشتم...
کوکو: چقد شد؟؟؟؟؟؟
ا/ت:هیچی شبی 68 میلیون تومن.
کوکو:چییییییییییییییییی.
سنجو بدون توجه به کوکو گفت
سنجو:یعنی پس فردا میریم؟
ا/ت:اوهوم ولی من گرگان کار دارم میخوام ببرمتو بهترین رستوران ایران.
سنجو: فردا چیکار میکنیم؟
ا/ت:رو این خوب فکر کردم...
سنجو:چی؟
ا/ت: فیلم میبینیم.
سنجو:چه فیلمی؟
سانزو:سوپر؟
سنجو:ببند گاله رو
ا/ت:رو اینم خوب فمر کردم...
سنجو:بنال دیگهههههه
ا/ت:پووووست شیررررررر
ادامه دارد...
۴.۵k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.