تکپارتی از هوپی
تکپارتی از هوپی
وقتی حواسش به دخترش نبود و....
معرفی شخصیت ها
هانسول:زن جیهوپ_۳۰سالشه_یه دختر به اسم یونسول داره....
یونسول:بچه هی جبهوپ و هانسوله_۵سالشه....
یانگ می:ذز جیهوپ خوشش میاد اما بهش نرسید و میخواد انتقامش رو بگیره از هانسول_۳۰سالشه..
(جیهوپ اینجا ۳۱سالشه)
START
هانسول ویو:
امروز قرار بود با جیهوپ برین برای یونسول لباس بگیریم..
ساعت ۴بود که جیهوپ اومد براش غذا آمده کردم
یکم استراحت کردیم و رفتیم حاضر بشیم که بریم
رفتیم به سمت مرکز خرید و خرید کردیم که دیدم یونسول نیست
هانسول:جیهوپ یونسول نیست(نگران)
جیهوپ:چی....
که گوشی جیهوپ زنگ خورد....
....:جیهوپ اگه بچتون میخوای بیا به این آدرسی که میگم
جیهوپ رفت تو شوک ولی بعدش قیافه عصبانی به خودش گرفت
جیهوپ:حق نداری بلایی سر یونسول بیاری...هرزه
.....:خواهیم دید😏
جیهوپ:هانسول..یونسول رو دزدیدن
هانسول:کار خودشه...
جیهوپ: آره الان آدرسو برامون میفرسته
که صدای پیامک اومد...
رفتیم سوار ماشین شدیمو و راه افتادیم....بعد چند دیقه به یه خرابه رسیدیم که پیام اومد
پیام:آفرین حالا مه اومدی بیا داخل تا بلایی سر خانوادت نیوردم
جیهوپ معلوم بود عصبانیه ولی رفتیم داخل
که دیدیم یونسول یه یه صندلی بسته شده داره با گریه تقاضا کمک میکنه
نزدیک صندلی که شدم یه دستی مانعم شد سرمو بالا بردم که دیدیم خود هرزشه
خواست بهم نزدیک بشه مه با مشت زدم و شوتش کردم عقب(هانسول بوکس و کار با تفنگو بلده باباش مافیا بوده)که جیهوپ اومدو با یه تیر خلاصش کرد(انتظار نداشتین نه.....جیهوپ مافیاعه😎)
یونسول و برداشتیم و بردیمش تو ماشین و برگشتیم خونه.....از اون موقع به بعد یونسول دیگه مثل قبل نشد و میترسه بیاد بیرون
THE END
بچه ها میدونم بد شد به روم نیارید😐
اسلاید ۲:هانسول
اسلاید۳:یونسول
اسلاید۴:یانگ می
وقتی حواسش به دخترش نبود و....
معرفی شخصیت ها
هانسول:زن جیهوپ_۳۰سالشه_یه دختر به اسم یونسول داره....
یونسول:بچه هی جبهوپ و هانسوله_۵سالشه....
یانگ می:ذز جیهوپ خوشش میاد اما بهش نرسید و میخواد انتقامش رو بگیره از هانسول_۳۰سالشه..
(جیهوپ اینجا ۳۱سالشه)
START
هانسول ویو:
امروز قرار بود با جیهوپ برین برای یونسول لباس بگیریم..
ساعت ۴بود که جیهوپ اومد براش غذا آمده کردم
یکم استراحت کردیم و رفتیم حاضر بشیم که بریم
رفتیم به سمت مرکز خرید و خرید کردیم که دیدم یونسول نیست
هانسول:جیهوپ یونسول نیست(نگران)
جیهوپ:چی....
که گوشی جیهوپ زنگ خورد....
....:جیهوپ اگه بچتون میخوای بیا به این آدرسی که میگم
جیهوپ رفت تو شوک ولی بعدش قیافه عصبانی به خودش گرفت
جیهوپ:حق نداری بلایی سر یونسول بیاری...هرزه
.....:خواهیم دید😏
جیهوپ:هانسول..یونسول رو دزدیدن
هانسول:کار خودشه...
جیهوپ: آره الان آدرسو برامون میفرسته
که صدای پیامک اومد...
رفتیم سوار ماشین شدیمو و راه افتادیم....بعد چند دیقه به یه خرابه رسیدیم که پیام اومد
پیام:آفرین حالا مه اومدی بیا داخل تا بلایی سر خانوادت نیوردم
جیهوپ معلوم بود عصبانیه ولی رفتیم داخل
که دیدیم یونسول یه یه صندلی بسته شده داره با گریه تقاضا کمک میکنه
نزدیک صندلی که شدم یه دستی مانعم شد سرمو بالا بردم که دیدیم خود هرزشه
خواست بهم نزدیک بشه مه با مشت زدم و شوتش کردم عقب(هانسول بوکس و کار با تفنگو بلده باباش مافیا بوده)که جیهوپ اومدو با یه تیر خلاصش کرد(انتظار نداشتین نه.....جیهوپ مافیاعه😎)
یونسول و برداشتیم و بردیمش تو ماشین و برگشتیم خونه.....از اون موقع به بعد یونسول دیگه مثل قبل نشد و میترسه بیاد بیرون
THE END
بچه ها میدونم بد شد به روم نیارید😐
اسلاید ۲:هانسول
اسلاید۳:یونسول
اسلاید۴:یانگ می
۷.۸k
۰۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.