کوک و ات پارت ۴
کوک و ات پارت ۴
وقتی با گلدون به سرش ضربه زد مرد غش کرد و روی زمین افتاد من هم با ترس و لرز به جونگکوک با تعجب نگاه کردم سریع اومد پیشم و حالم و جویا شد رفتیم اون مرد و به پلیس تحویل دادیم تو راه هم موقع برگش صدای غار و غور شکمم اومد چون فقط پول هتل داشتم و هیچی نخوردم و واقعا گشنم بود جونگکوک بلا فاصله ماشین رو متوقف کرد و رفت تا یکم غذا بگیره من واقعا دوسش دارم ارع دوسش دارم
ما تقریبا میشه گفت دوست پسر دوست دختر
شده بودیم تا اینکه رو در ادامه میفهمید
جونگکوک: سعی میکنم هرچی میخواد بخرم و به دست بیارم اون واقعا چیزای سختی رو تحمل کرده
ادامه از زبان ات: وای جونگکوک برام غذا خریده و داره میاد اون اومد داخل ماشین و گفت چون نمیدونسته نوشیدنی برام چی بگیره یه سودا یا همون نوشابه گرفته اون به من گفت که اگر میخوای پول میدم هرچی خواستی بگیر من از این حرفش خورد شدم
و فورا ماشین رو ترک کردم اون سری دنبالم اومد و شونه من رو گرف تا نرم وقتی برگشتم صورتمون خیلی نزدیک بود واقعا یه حس عجیبی داشتم فقط چشمامو بستم و همینجور موندم
تا اینکه فهمیدم لباش به لبام خورده چشمامو وا کردم و فقط دویدم و دویدم وقتی صبح شدم بلا فاصله رفتم دنبال کار
چون میخواستم بایه کاری جونگکوک رو سوپرایز کنم.... پارت بعدی
حداقل با ۱۰ لایک کیوتای قشنگم
وقتی با گلدون به سرش ضربه زد مرد غش کرد و روی زمین افتاد من هم با ترس و لرز به جونگکوک با تعجب نگاه کردم سریع اومد پیشم و حالم و جویا شد رفتیم اون مرد و به پلیس تحویل دادیم تو راه هم موقع برگش صدای غار و غور شکمم اومد چون فقط پول هتل داشتم و هیچی نخوردم و واقعا گشنم بود جونگکوک بلا فاصله ماشین رو متوقف کرد و رفت تا یکم غذا بگیره من واقعا دوسش دارم ارع دوسش دارم
ما تقریبا میشه گفت دوست پسر دوست دختر
شده بودیم تا اینکه رو در ادامه میفهمید
جونگکوک: سعی میکنم هرچی میخواد بخرم و به دست بیارم اون واقعا چیزای سختی رو تحمل کرده
ادامه از زبان ات: وای جونگکوک برام غذا خریده و داره میاد اون اومد داخل ماشین و گفت چون نمیدونسته نوشیدنی برام چی بگیره یه سودا یا همون نوشابه گرفته اون به من گفت که اگر میخوای پول میدم هرچی خواستی بگیر من از این حرفش خورد شدم
و فورا ماشین رو ترک کردم اون سری دنبالم اومد و شونه من رو گرف تا نرم وقتی برگشتم صورتمون خیلی نزدیک بود واقعا یه حس عجیبی داشتم فقط چشمامو بستم و همینجور موندم
تا اینکه فهمیدم لباش به لبام خورده چشمامو وا کردم و فقط دویدم و دویدم وقتی صبح شدم بلا فاصله رفتم دنبال کار
چون میخواستم بایه کاری جونگکوک رو سوپرایز کنم.... پارت بعدی
حداقل با ۱۰ لایک کیوتای قشنگم
۴.۲k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.