پارت ۵
پارت ۵
(( الان دوباره از زبان راوی هست ))
مدیر با لبخند به لونا اشاره کرد تا به سمت خودش بیاید
لونا هم با بی حالی به سمتش رفت
دخترم این معلم جدید شماست
لونا سری تکان داد و به زنی که الان جلوش بود نگاهی انداخت
سلام من رین اوسامو هستم شما میتونید من رو رین ساما یا رین چان صدا کنید
دختر به آرامی با سر تایید کرد
(( مدیونی فک کنی از بانگو آوردم 😂✨))
معلم به آرامی بلند شد و دستش رو روی شونه ی لونا گذاشت تا باهم حرکت کنند لونا هم متقابلاً حرکت کرد بعد چند دقیقه به طبقه ی دوم رسیدن معلم به سمت لونا برگشت
عزیزم من الان وارد کلاس میشم بعد به تو علامت میدم وارد شی و خودت رو معرفی کنی
لونا به آرومی جواب داد
(( چشم رین ساما
رین که بخاطر صدای گوش نواز لونا به وجه اومده بود لبخندی زد و وارد کلاس شد
پس از چند مین معلم به لونا علامت داد تا وارد بشه
لونا به آرومی وارد شد و رو به کل کلاس وایستاد
معلم که دید لونا صداش در نمیاد شروع کرد به حرف زدن
بچه ها ایشون دانش آموز انتقالی هستند
به لونا نگاه کرد
ولی لونا رنگی روی صوت نداشت
بلاخره لونا تونست خودش رو جمع کنه و به حرف بیاد
(( من لونا کاوازاکی هستم اگه بی احترامی ببینم براتون بد میشه پس سعی کنید درست رفتار کنید
معلم به لونا علامت داد تا بشینه
لونا هم چشمش به دختری خورد که به صندلیه خالیه کنارش اشاره میکرد لونا هم آروم کنار همون دختر نشست
ولی بدون علاقه به صحبت های معلم چشمش روی کسی نبود جز (( مایکی)) درسته اون از وقتی وارد کلاس شده بود متوجه مایکی شده بود و داشت فکر میکرد
(( یعنی باید بهش کمک کنم ؟ ولی نه ! آخر سر که تاکه همه چیز رو درست میکنه دیگه به دخالت من نیازی نیست ! حتی ممکنه آینده رو خراب کنم پس کاری نمیکنم و میزارم همه چی به روال عادی پیش بره
هوی دختر کجایی
این صدا صدای بقل دستیه لونا بود
لونا بدون جواب دادن از اون به بعد با دقت به حرف های معلم توجه کرد و اصلا هم بقل دستش رو محل نداد
بعد چند دقیقه قبل دستیش انگار که چیزه مهمی رو به خاطر آورده دستش رو بلند کرد
معلم اجازه ی حرف زدن را داد
خانم قرار بود امتحان بگیرید ✨
همه با نگاه های مرگ بار یه بقل دستیه لونا نگاه میکردن لونا هم که انگار متوجه رو مخ بودن بقل دستیش شد دستش رو بلند کرد
و گفت
رین ساما با اجازه ی شما میخوام جام رو تغییر بدم اول اینجا راحت نیستم دوم از بقل دستیم زیاد خوشم نمیاد
همه ی بچه های کلاس از رک بودن لونا دهنشون باز مونده بود پسرا داشتن نقشه میریختن چطوری مخش رو بزنن دخترا هم داشتن سر و دست میشکوندن باهاش دوست بشن
بله لونا جان ! امم یه صندلی کنار مانجیرو خالیه! میتونی اونجا بشینی. (( من که..
(( الان دوباره از زبان راوی هست ))
مدیر با لبخند به لونا اشاره کرد تا به سمت خودش بیاید
لونا هم با بی حالی به سمتش رفت
دخترم این معلم جدید شماست
لونا سری تکان داد و به زنی که الان جلوش بود نگاهی انداخت
سلام من رین اوسامو هستم شما میتونید من رو رین ساما یا رین چان صدا کنید
دختر به آرامی با سر تایید کرد
(( مدیونی فک کنی از بانگو آوردم 😂✨))
معلم به آرامی بلند شد و دستش رو روی شونه ی لونا گذاشت تا باهم حرکت کنند لونا هم متقابلاً حرکت کرد بعد چند دقیقه به طبقه ی دوم رسیدن معلم به سمت لونا برگشت
عزیزم من الان وارد کلاس میشم بعد به تو علامت میدم وارد شی و خودت رو معرفی کنی
لونا به آرومی جواب داد
(( چشم رین ساما
رین که بخاطر صدای گوش نواز لونا به وجه اومده بود لبخندی زد و وارد کلاس شد
پس از چند مین معلم به لونا علامت داد تا وارد بشه
لونا به آرومی وارد شد و رو به کل کلاس وایستاد
معلم که دید لونا صداش در نمیاد شروع کرد به حرف زدن
بچه ها ایشون دانش آموز انتقالی هستند
به لونا نگاه کرد
ولی لونا رنگی روی صوت نداشت
بلاخره لونا تونست خودش رو جمع کنه و به حرف بیاد
(( من لونا کاوازاکی هستم اگه بی احترامی ببینم براتون بد میشه پس سعی کنید درست رفتار کنید
معلم به لونا علامت داد تا بشینه
لونا هم چشمش به دختری خورد که به صندلیه خالیه کنارش اشاره میکرد لونا هم آروم کنار همون دختر نشست
ولی بدون علاقه به صحبت های معلم چشمش روی کسی نبود جز (( مایکی)) درسته اون از وقتی وارد کلاس شده بود متوجه مایکی شده بود و داشت فکر میکرد
(( یعنی باید بهش کمک کنم ؟ ولی نه ! آخر سر که تاکه همه چیز رو درست میکنه دیگه به دخالت من نیازی نیست ! حتی ممکنه آینده رو خراب کنم پس کاری نمیکنم و میزارم همه چی به روال عادی پیش بره
هوی دختر کجایی
این صدا صدای بقل دستیه لونا بود
لونا بدون جواب دادن از اون به بعد با دقت به حرف های معلم توجه کرد و اصلا هم بقل دستش رو محل نداد
بعد چند دقیقه قبل دستیش انگار که چیزه مهمی رو به خاطر آورده دستش رو بلند کرد
معلم اجازه ی حرف زدن را داد
خانم قرار بود امتحان بگیرید ✨
همه با نگاه های مرگ بار یه بقل دستیه لونا نگاه میکردن لونا هم که انگار متوجه رو مخ بودن بقل دستیش شد دستش رو بلند کرد
و گفت
رین ساما با اجازه ی شما میخوام جام رو تغییر بدم اول اینجا راحت نیستم دوم از بقل دستیم زیاد خوشم نمیاد
همه ی بچه های کلاس از رک بودن لونا دهنشون باز مونده بود پسرا داشتن نقشه میریختن چطوری مخش رو بزنن دخترا هم داشتن سر و دست میشکوندن باهاش دوست بشن
بله لونا جان ! امم یه صندلی کنار مانجیرو خالیه! میتونی اونجا بشینی. (( من که..
۴.۳k
۱۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.