رویای شیرینم🤎🎻 ۳p
صبح روز بعد ا.ت ویو:
صبح با صدای زنگ ساعتم بیدار شدم رفتم دستشویی و روتینم رو انجام دادم چمدونم که دیروز خریده بودم رو برداشتم و توش وسایلای مهمم رو چیدم همچی رو برداشتم چون فردا پرواز داشتم خیلی سریع همه چیز رو جمع و جور کردم . بعد از وسایلا رفتم سراغ اماده کردن صبحانه و بعد ساعت ۱۰ مامان رو بیدار کردم صبحانه خوردیم و رفتیم دیدن فامیلام برای اخرین بار تا برگشتیم خونه ساعت ۱۰ شب بود و چون شب اخر بود قرار بود امشب سه تایی پیش هم بخوابیم پس رخت خواب ها رو پهن کردیم و خوبیدیم
فلش بک به صبح
رفتم یه دوش گرفتم یه لباس راحت و خوشگل پوشیدم [اسلاید دو] و راهی فرودگاه شدم . بعد از حدود یک ساعت با بغض و گریه رفتم سوار هواپیما شدم بعد از تقریبا ۱۷ ساعت توی هواپیما بالاخره رسیدم سئول رفتم به سمت هتلی که برای یه شب رزرو کرده بودم و گفتم خوابیدم
فردا صبح جونگ کوک ویو:
از خواب بیدار شدم بعد انجام روتین صبحام یه استایل مشکی پوشیدم [اسلاید ۳]و با موتور به سمت کمپانی راه افتادم امروز قرار بود برای قسمت جدید ران برامون لباس طراحی کنن رفتم کمپانی و لیا(طراح لباس فعلی کوک) اومد طرفم باهم به سمت اتاق لباس رفتیم میخواست باز اندازه هامو بگیره که لباس برام طراحی کنه
(علامت لیا#)
# کوک تکون نخور میخوام دور سینت رو اندازه بگیرم
-ولی من که تکون نخوردم:|
اصلا از این دختره خوشم نمیومد همش بهم میچسبید و سعی میکرد مخم رو بزنه عیشششش
-لیا میشه انقدر بهم الکی دست نزنی
# چی داری میگی من که بهت دست نزدم
- غلط کردی اصلا برو کنار میخوام برم کار دارم
رفتم به مدیر کمپانی راجبش گفتم و اون لیا رو اخراج کرد
-اخیشششش راحت شدم از دستشششش
فلش بک به ا.ت
صبح پاشدم رفتم بیرون یه کافه یه ایس امریکانو گرفتم و رفتم سمت خونه ای که پیدا کرده بودم خونه نسبتا بزرگی بود و مبله بود رمز درو وارد کردم رفتم توش که یه پیام به گوشیم اومد 《دانشجوی محترم خانم ا.ت شما دعوت شدید به کمپانی بیگ هیت برای ازمون استخدام فوقالعاده مخصوص طراحین لباس اگر مایل بودید ساعت ۱۰ به ادرس زیر مراجعه کنید با تشکر بیگ هیت میوزیک》
پارت جدید امدوارم خوشتون بیاد
پارت بعد رو ولی دیگه فردا بعد از ظهر میزارم 🤍🥺
صبح با صدای زنگ ساعتم بیدار شدم رفتم دستشویی و روتینم رو انجام دادم چمدونم که دیروز خریده بودم رو برداشتم و توش وسایلای مهمم رو چیدم همچی رو برداشتم چون فردا پرواز داشتم خیلی سریع همه چیز رو جمع و جور کردم . بعد از وسایلا رفتم سراغ اماده کردن صبحانه و بعد ساعت ۱۰ مامان رو بیدار کردم صبحانه خوردیم و رفتیم دیدن فامیلام برای اخرین بار تا برگشتیم خونه ساعت ۱۰ شب بود و چون شب اخر بود قرار بود امشب سه تایی پیش هم بخوابیم پس رخت خواب ها رو پهن کردیم و خوبیدیم
فلش بک به صبح
رفتم یه دوش گرفتم یه لباس راحت و خوشگل پوشیدم [اسلاید دو] و راهی فرودگاه شدم . بعد از حدود یک ساعت با بغض و گریه رفتم سوار هواپیما شدم بعد از تقریبا ۱۷ ساعت توی هواپیما بالاخره رسیدم سئول رفتم به سمت هتلی که برای یه شب رزرو کرده بودم و گفتم خوابیدم
فردا صبح جونگ کوک ویو:
از خواب بیدار شدم بعد انجام روتین صبحام یه استایل مشکی پوشیدم [اسلاید ۳]و با موتور به سمت کمپانی راه افتادم امروز قرار بود برای قسمت جدید ران برامون لباس طراحی کنن رفتم کمپانی و لیا(طراح لباس فعلی کوک) اومد طرفم باهم به سمت اتاق لباس رفتیم میخواست باز اندازه هامو بگیره که لباس برام طراحی کنه
(علامت لیا#)
# کوک تکون نخور میخوام دور سینت رو اندازه بگیرم
-ولی من که تکون نخوردم:|
اصلا از این دختره خوشم نمیومد همش بهم میچسبید و سعی میکرد مخم رو بزنه عیشششش
-لیا میشه انقدر بهم الکی دست نزنی
# چی داری میگی من که بهت دست نزدم
- غلط کردی اصلا برو کنار میخوام برم کار دارم
رفتم به مدیر کمپانی راجبش گفتم و اون لیا رو اخراج کرد
-اخیشششش راحت شدم از دستشششش
فلش بک به ا.ت
صبح پاشدم رفتم بیرون یه کافه یه ایس امریکانو گرفتم و رفتم سمت خونه ای که پیدا کرده بودم خونه نسبتا بزرگی بود و مبله بود رمز درو وارد کردم رفتم توش که یه پیام به گوشیم اومد 《دانشجوی محترم خانم ا.ت شما دعوت شدید به کمپانی بیگ هیت برای ازمون استخدام فوقالعاده مخصوص طراحین لباس اگر مایل بودید ساعت ۱۰ به ادرس زیر مراجعه کنید با تشکر بیگ هیت میوزیک》
پارت جدید امدوارم خوشتون بیاد
پارت بعد رو ولی دیگه فردا بعد از ظهر میزارم 🤍🥺
۱۸.۱k
۲۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.