「مزاحمـ قبلمـ」
「مزاحمـ قبلمـ」
part : 15
ویو ات
-کامسامیدا
ماشین رفت
-فردا میبینمت به یه ورم اه
رفتم داخل خونه
×××
(فردا)
ساعت 1 بود
امروز بیشتر از همیشه تو شرکت کار کردم.
مثل همیشه رفتم دفتر مدیر
سمت میز منشی رفتم
-مدیر هستن؟
-وقت قبلی دارید؟
-ن
-اسمتون؟
-ات، لی ات
-یکم صبر کنید
منشی تلفنشو در اورد و شماره مدیرو گرفت.
بعد از چند ثانیه بهم گفت
-مدیر منتظرتونن
-مرسی
واستا
اون اسم منو میشناسه
.
.
.
چقدر من خرم
دیشب اسممو صدا کرد
وایی خدا
چند تقه به در زدم که صداش اومد
-بیا تو
چه صدای بمی
درو باز کردم و از پشتم درو اروم بستم
-چرا هر روز میاید اینجا
-کی من
-بله شما
-عا من، چون مدیر قبلی میگفتن وقتی کارم تموم شد بیام دفترش
-چرا
-نمیدونم
-وضعیت مالی چطوره
-گوه، ن چیزه منظورم بد بود
ریدممممم
-جای دیگم کار میکنی
-دو جای دیگه
-کجا
- رستوران و کافه
-میشه...
ادامه دارد...
🚫اصکی ممنوع
مخارییییییی
لایک کامنت فالو فراموش نشه
part : 15
ویو ات
-کامسامیدا
ماشین رفت
-فردا میبینمت به یه ورم اه
رفتم داخل خونه
×××
(فردا)
ساعت 1 بود
امروز بیشتر از همیشه تو شرکت کار کردم.
مثل همیشه رفتم دفتر مدیر
سمت میز منشی رفتم
-مدیر هستن؟
-وقت قبلی دارید؟
-ن
-اسمتون؟
-ات، لی ات
-یکم صبر کنید
منشی تلفنشو در اورد و شماره مدیرو گرفت.
بعد از چند ثانیه بهم گفت
-مدیر منتظرتونن
-مرسی
واستا
اون اسم منو میشناسه
.
.
.
چقدر من خرم
دیشب اسممو صدا کرد
وایی خدا
چند تقه به در زدم که صداش اومد
-بیا تو
چه صدای بمی
درو باز کردم و از پشتم درو اروم بستم
-چرا هر روز میاید اینجا
-کی من
-بله شما
-عا من، چون مدیر قبلی میگفتن وقتی کارم تموم شد بیام دفترش
-چرا
-نمیدونم
-وضعیت مالی چطوره
-گوه، ن چیزه منظورم بد بود
ریدممممم
-جای دیگم کار میکنی
-دو جای دیگه
-کجا
- رستوران و کافه
-میشه...
ادامه دارد...
🚫اصکی ممنوع
مخارییییییی
لایک کامنت فالو فراموش نشه
۱۱۲
۳۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.