(new model) part 4
(new model) part 4
.
.
.
.
.
.
.
بالاخره اومد خانم
ایشششش کله هیکلشو صورتی کرده
آخه لنتی جورابم باید صورتی بپوشی
هانیل: بریم من امادم
هانی: یادم باشه داریم برمیگردیم برات کرم پودر صورتی بخرم
هانیل:آره بخر حتما این کارو بکن برا ا.تم سبزشو بخر چون بهش میاد*پوزخند*
ا.ت: الان من با تو کار داشتم الان چیزی گفتم حالا که این طوره میدونی پلنگ صورتی چرا صورتی شد؟
هانیل:چرا؟
ا.ت: چون از تو الگو گرفت*پوزخند متقابل*
هانی: سوار شید
اومدم جلو سوار شم که هانیل هولم داد اوفتادم تو بغل هانی که چی خودش جلو بشینه آخه این دختر چرا انقد رو مخه
هانیم برا اینکه هم حرص هانیل دراد هم من ناراحت نشم گفت
هانی: ا.ت تو رانندگی کن
من برگشتم سمتش با چشمایی که ازشون ذوق میبارید بهش نگاه کردم
ا.ت: واقعااااا؟
هانی: آره
ا.ت: باشهههههه
رفتم نشستم که دیدم هانیل داره از حرص همرنگ لباساش میشه برا اینکه بیشتر حرصش دراد گفتم
ا.ت: هانی نیاز نیست برا هانیل کرم پودر صورتی بخری
بعد با چشام بهش اشاره کردم که ببینتش
وقتی هانیلو دید خندید جوری که هانیل قرمز شد و یه جیغ بنفش زد
هانیل:بسههههه*جیغ بنفش*
من که هنوز یه لبخند ملیح رو صورتم بود ولی هانی سکوت کرد بعد یه ربع رسیدیم دم فروشگاهی که هانیل کار میکرد
پیاده کردیم که هانی اومد نشست پشت فرمون منم کنارش نشستم
تا حرکت کردیم هردومون پخی زدیم زیر خنده تا برسیم کمپانی همینجوری داشتیم میخندیدم
تا اینکه رسیدیم
پیاده شدیم
رفتیم داخل کمپانی واقعا جای قشنگی بود
رفتیم تویه اتاق که فک کنم اتاق استراحت بود
هانی: ا.ت تو اینجا منتظر باش تا من بیام
یه سر تکون دادم که از پیشونیم بوسید
من یه لبخند زدم و رفت
حدود یه ربع وایسادم دیدم نیومد که صدای در اومد
سرم پایین بود گفتم
ا.ت: میدونی عواقب منتظر گذاشتن من چیه؟
دیدم صدایی ازش نمیاد سرمو بالا آوردم
دیدم دوتا مرد جلوم وایسادن ولی چون نور پشتشون زیاد بود نمیتونستم ببینمشون
رفتم جلوتر که دیدم اون اصلا هانی نبود
شت اونااا.....
.
.
.
اسلاید دوم دوربین ا.ت
خماری چیز خوبیست
خواهشا برا پارت بعد لایک فالو و کامنت فراموش نکنید♡🍓🍧
.
.
.
.
.
.
.
بالاخره اومد خانم
ایشششش کله هیکلشو صورتی کرده
آخه لنتی جورابم باید صورتی بپوشی
هانیل: بریم من امادم
هانی: یادم باشه داریم برمیگردیم برات کرم پودر صورتی بخرم
هانیل:آره بخر حتما این کارو بکن برا ا.تم سبزشو بخر چون بهش میاد*پوزخند*
ا.ت: الان من با تو کار داشتم الان چیزی گفتم حالا که این طوره میدونی پلنگ صورتی چرا صورتی شد؟
هانیل:چرا؟
ا.ت: چون از تو الگو گرفت*پوزخند متقابل*
هانی: سوار شید
اومدم جلو سوار شم که هانیل هولم داد اوفتادم تو بغل هانی که چی خودش جلو بشینه آخه این دختر چرا انقد رو مخه
هانیم برا اینکه هم حرص هانیل دراد هم من ناراحت نشم گفت
هانی: ا.ت تو رانندگی کن
من برگشتم سمتش با چشمایی که ازشون ذوق میبارید بهش نگاه کردم
ا.ت: واقعااااا؟
هانی: آره
ا.ت: باشهههههه
رفتم نشستم که دیدم هانیل داره از حرص همرنگ لباساش میشه برا اینکه بیشتر حرصش دراد گفتم
ا.ت: هانی نیاز نیست برا هانیل کرم پودر صورتی بخری
بعد با چشام بهش اشاره کردم که ببینتش
وقتی هانیلو دید خندید جوری که هانیل قرمز شد و یه جیغ بنفش زد
هانیل:بسههههه*جیغ بنفش*
من که هنوز یه لبخند ملیح رو صورتم بود ولی هانی سکوت کرد بعد یه ربع رسیدیم دم فروشگاهی که هانیل کار میکرد
پیاده کردیم که هانی اومد نشست پشت فرمون منم کنارش نشستم
تا حرکت کردیم هردومون پخی زدیم زیر خنده تا برسیم کمپانی همینجوری داشتیم میخندیدم
تا اینکه رسیدیم
پیاده شدیم
رفتیم داخل کمپانی واقعا جای قشنگی بود
رفتیم تویه اتاق که فک کنم اتاق استراحت بود
هانی: ا.ت تو اینجا منتظر باش تا من بیام
یه سر تکون دادم که از پیشونیم بوسید
من یه لبخند زدم و رفت
حدود یه ربع وایسادم دیدم نیومد که صدای در اومد
سرم پایین بود گفتم
ا.ت: میدونی عواقب منتظر گذاشتن من چیه؟
دیدم صدایی ازش نمیاد سرمو بالا آوردم
دیدم دوتا مرد جلوم وایسادن ولی چون نور پشتشون زیاد بود نمیتونستم ببینمشون
رفتم جلوتر که دیدم اون اصلا هانی نبود
شت اونااا.....
.
.
.
اسلاید دوم دوربین ا.ت
خماری چیز خوبیست
خواهشا برا پارت بعد لایک فالو و کامنت فراموش نکنید♡🍓🍧
۲.۵k
۰۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.