عشق فراموش شده پارت6
یکی درزد اومد تو دیدم هیونجینه
هیونجین: بچه ها......... چان تهیونگو جیمین نزاشتن ادامه حرفشو بزنه گفتن
هیونجین اگه گفتی این کیه؟
هیونجین: کوچولوی منه
جیمین چطور بااین همه تغییر سریع شناختیش؟
هانا: چون من اول رفتم پیشه پسره جذابم
چان: شمادوتا هنوز همدیگرو بااین اسما صدا میکنین؟
هیونجین و هانا باهم گفتن: به توچه
چان: باشه فهمیدم بابا
هیونجین: اومدم بگم سیستم رو حک کردین یانه که نزاشتین حرفمو بزنم
شوگا: مگه میشه یه چیزی باشه هانا نتونه حلش کنه
هیونجین: افرین کوچولو کارت حرف نداره
هانا: مااینیم دیگه
چان: هانا توچرا تامبوی شدی
هانا: چون دوس داشتم
چان: ولی خیلی سکسی شدی الحق که خواهر خودمی
هانا: صدالبته
هیونجین: راستی هانا یونا باتو نیومد(یونا خواهر هیونجینه)
هانا: چرااومد
هیونجین: بیشعورحتی بهم زنگ نزد بگه کع میخواد بیاد
هانا: اینو که ارع خیلی بیشعوره
که یه صدایی از پشت دراومد دیدم
هیونجین: بچه ها......... چان تهیونگو جیمین نزاشتن ادامه حرفشو بزنه گفتن
هیونجین اگه گفتی این کیه؟
هیونجین: کوچولوی منه
جیمین چطور بااین همه تغییر سریع شناختیش؟
هانا: چون من اول رفتم پیشه پسره جذابم
چان: شمادوتا هنوز همدیگرو بااین اسما صدا میکنین؟
هیونجین و هانا باهم گفتن: به توچه
چان: باشه فهمیدم بابا
هیونجین: اومدم بگم سیستم رو حک کردین یانه که نزاشتین حرفمو بزنم
شوگا: مگه میشه یه چیزی باشه هانا نتونه حلش کنه
هیونجین: افرین کوچولو کارت حرف نداره
هانا: مااینیم دیگه
چان: هانا توچرا تامبوی شدی
هانا: چون دوس داشتم
چان: ولی خیلی سکسی شدی الحق که خواهر خودمی
هانا: صدالبته
هیونجین: راستی هانا یونا باتو نیومد(یونا خواهر هیونجینه)
هانا: چرااومد
هیونجین: بیشعورحتی بهم زنگ نزد بگه کع میخواد بیاد
هانا: اینو که ارع خیلی بیشعوره
که یه صدایی از پشت دراومد دیدم
۱۹.۷k
۱۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.