سیاه سفید قلبم
=میشه تو نری پیششون یا با اون پسره تنها نباشی
-چرا خوب پسره خوبیه که
=حتی اگه بهترینم باشه تو نرو
-خوب چرا آخه خوانوادم راضین
=تو راضی نباش خوب
-باشه پس باید بگی چرا ها
=باشه باشه میگم
-کاری نداری مامانم صدام میکنه
=باشه برو فقط نری با پسره تنها باشی
-باشه خدافظ
قطع که کردم خندم بلند شد فرداش نه جواب پیاممو داد نه تماسم جواب داد نگرانش بودم اما وقتی دیدم جواب نداد واسه همین فکرای پوچ به ذهنم میرسید و چشمام پر میشد و بغض کرده بودمو نفسم بالا نمیاومد گوشیم زنگ خورد ولی حتی نمیتونستم جواب بدم اسپریمو تموم کرده بودم و انگار دنیا دوره سرم میچرخید گوشم زنگ میزد و تنها چیزی که دیدم صورت نگران دلوین بود که دیدم و سیاهیه مطلق .
چشمامو که باز کردم صورت دلوین و مامان و دیدم که مامان زیره لب حرفی زد که نشنیدم
=خدا رو شکر بهوش اومدی دخترم خوبیچرا اینجوری شدی قربونت برم
-هیچی قربونت برم من خوبم فقط اسپریم تموم شده بود .
=هوفف باشه قربونت برم من برم به بابات بگم که بهوش اومدی
-باشه
مامان که رفت بیرون بغض بدی به گلوم هجوم آورد که دلوین که متوجه شده بود گفت
=میگم از وقتی حالت بد شده یکی پشته سر هم زنگ میزنه
-گوشیم کو
=اینجاست
وقتی گوشیو دست گرفتم دوباره زنگ خورد حامد بود به دلوین نگاه کردمو گفتم
-میشه بری میخام خصوصی صحبت کنم
پارت جدید تقدیمتون
لایک یادت نره♥♥
-چرا خوب پسره خوبیه که
=حتی اگه بهترینم باشه تو نرو
-خوب چرا آخه خوانوادم راضین
=تو راضی نباش خوب
-باشه پس باید بگی چرا ها
=باشه باشه میگم
-کاری نداری مامانم صدام میکنه
=باشه برو فقط نری با پسره تنها باشی
-باشه خدافظ
قطع که کردم خندم بلند شد فرداش نه جواب پیاممو داد نه تماسم جواب داد نگرانش بودم اما وقتی دیدم جواب نداد واسه همین فکرای پوچ به ذهنم میرسید و چشمام پر میشد و بغض کرده بودمو نفسم بالا نمیاومد گوشیم زنگ خورد ولی حتی نمیتونستم جواب بدم اسپریمو تموم کرده بودم و انگار دنیا دوره سرم میچرخید گوشم زنگ میزد و تنها چیزی که دیدم صورت نگران دلوین بود که دیدم و سیاهیه مطلق .
چشمامو که باز کردم صورت دلوین و مامان و دیدم که مامان زیره لب حرفی زد که نشنیدم
=خدا رو شکر بهوش اومدی دخترم خوبیچرا اینجوری شدی قربونت برم
-هیچی قربونت برم من خوبم فقط اسپریم تموم شده بود .
=هوفف باشه قربونت برم من برم به بابات بگم که بهوش اومدی
-باشه
مامان که رفت بیرون بغض بدی به گلوم هجوم آورد که دلوین که متوجه شده بود گفت
=میگم از وقتی حالت بد شده یکی پشته سر هم زنگ میزنه
-گوشیم کو
=اینجاست
وقتی گوشیو دست گرفتم دوباره زنگ خورد حامد بود به دلوین نگاه کردمو گفتم
-میشه بری میخام خصوصی صحبت کنم
پارت جدید تقدیمتون
لایک یادت نره♥♥
۲.۴k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.