پارت ⁵ مافیای من

(از زبان ا/ت)
رسیدیم به عمارت تا رفیتم خواهر تهیونگ اومد بغلش کرد تا منو دید به تهیونگ گفت این کیه بعد تهیونگ گفت دوست دخترمه
خواهرش گفت چه با سلیقه ای خوبی داری داداشی
تهیونگ رفت بالا خواهرش اومد پیشم
گفت میشه باهم دوستشیم منم گفتم باشه
گفت من کیم لیام منم گفتم پارک ا/ت هستم باهم گرم گرفتیم که اجوما گفت شام حاضره(بچها اجوما خدمت کاره این عمارته)
رفتیم شام خوردیم تا شام تموم شد تهیونگ برم اتاقش کارم داره استرس داشتم که چیکارم داره رفتم بالا در زدم گفت برم تو
رفتم تو نشستم رو صندلی که که تهیونگ گفت...
اینجا قوانین هایی داره که باید پیروی کنی
شروع کرد به گفتن قوانین ها...
گفت نباید از عمارت بیرون بری
نباید بدون اجازه من با کسی گرم بگیری
فکر فرار کردن از اینجارو از سرت بیرون کن هرجا بری من پیدات میکنم
اینارو گفت منم از اتاق رفتم بیرون هی تو دلم بهش فوش میدادم مرتیکه بی‌شعور(هی ا/ت حرف دهنتو بفهم 🤣😒)
(از زبان تهیونگ)
بلخره تونستم دختره قاتل پدر مادرم رو پیدا کنم
باید باهاش مهربون باشم که از زبونش بکشم ببینم پدرش کجا قایم شده من انتقام خانوادمو از میگیرم
دخترش یه نقطه ضعفه برای پدرش...