p16
p16
ویو ا.ت
جنی رفت ، منم رفتم به دوش ۵ مینی گرفتم هنوزفکرم پیش قضیه دیشب بود ، نمی دونم به جنی بگم یا نه دلم نمیخواد نگرانش کنم و اگه بهش بگم شاید بگه باید از اینجا بریم ، اهه اصلا نمیدونم بهش نمیگم ، یه نگاه به گوشیم انداختم دیدم ساعت ۹:۸ بود ،واییی دیرم شده سریع رفتم توی پذیرایی که همه ندیمه ها داشتین کار میکردن رفتم پیش اجوما ، یعنی الان دعوام میکنه واییی نمیدونم
ا.ت : سلام اجوما ، ببخشید که دیر کردم
اجوما : اشکال نداره دخترم ، فقط یه چیزی رو باید بهت بگم
ا.ت : بفرمایید
اجوما : از این به بعد تو ندیمه شخصی ارباب هستی دخترم
ا.ت : چی ، چرا من ؟!
اجوما : نمی دونم ولی گفت بهت بگم و راستی از این به بعد لازم نیست کار های خونه رو انجام بدی
ا.ت : چشم
اجوما : ارباب گفتن که بری داخل اتاق کارشون دخترم
ا.ت : باش
ویو لینا
داشتم میرفتم که کارام رو انجام بدم که صدای اجوما و اون دختره هرزه میومد ، کنجکاو بودم که چی میگفتن ، رفتم پشت دیوار قایم شدم صداشون رو میشنیدم ، که یهو شنیدم که ا.ت ندیمه شخصی کوک شده شکه شده بودم ، دیدم که ا.ت داره میره منم رفتم دنبالش ، توی راهرو قبل از اینکه به اتاق کوک برسه موهاش رو کشیدم
ا.ت : ایییییییی ، موهام رو ول کن
خماریییییییی تا......
لایک : ۸
کامنت ۱۸
ویو ا.ت
جنی رفت ، منم رفتم به دوش ۵ مینی گرفتم هنوزفکرم پیش قضیه دیشب بود ، نمی دونم به جنی بگم یا نه دلم نمیخواد نگرانش کنم و اگه بهش بگم شاید بگه باید از اینجا بریم ، اهه اصلا نمیدونم بهش نمیگم ، یه نگاه به گوشیم انداختم دیدم ساعت ۹:۸ بود ،واییی دیرم شده سریع رفتم توی پذیرایی که همه ندیمه ها داشتین کار میکردن رفتم پیش اجوما ، یعنی الان دعوام میکنه واییی نمیدونم
ا.ت : سلام اجوما ، ببخشید که دیر کردم
اجوما : اشکال نداره دخترم ، فقط یه چیزی رو باید بهت بگم
ا.ت : بفرمایید
اجوما : از این به بعد تو ندیمه شخصی ارباب هستی دخترم
ا.ت : چی ، چرا من ؟!
اجوما : نمی دونم ولی گفت بهت بگم و راستی از این به بعد لازم نیست کار های خونه رو انجام بدی
ا.ت : چشم
اجوما : ارباب گفتن که بری داخل اتاق کارشون دخترم
ا.ت : باش
ویو لینا
داشتم میرفتم که کارام رو انجام بدم که صدای اجوما و اون دختره هرزه میومد ، کنجکاو بودم که چی میگفتن ، رفتم پشت دیوار قایم شدم صداشون رو میشنیدم ، که یهو شنیدم که ا.ت ندیمه شخصی کوک شده شکه شده بودم ، دیدم که ا.ت داره میره منم رفتم دنبالش ، توی راهرو قبل از اینکه به اتاق کوک برسه موهاش رو کشیدم
ا.ت : ایییییییی ، موهام رو ول کن
خماریییییییی تا......
لایک : ۸
کامنت ۱۸
۶.۲k
۲۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.