غـریـبــه مـن ───※ ·❆· ※─── p : ¹⁸
فردا صبح وقتی پاشدم جونگ کوک نبود و چند نفر تو عمارت بودن انگار خدمتکار بودن مثلا با اینا از تنهایی در میام ولی خب باز از هیچ بهتر بود باهاشون کلی حرف زدم آشنا شدم با یکیشون انگار خوب کنار میومدم تا جونگ کوک اومد
میخواستم برم جلو سلام کنم ولی یه دختره هم باهاش بود
_این کیه ببینم چائون تو میشناسیش؟(چائون: یکی از خدمتکارا)
چ: نه.....چرا میشناسم عَحح اینکه همون دختره س همیشه خودشو میچسبونه به آقای جئون
_عه پس اینجوریاس دوست دخترم داره...دارم براش
چ:ولی دوست دخترش نیستاا
رفتم جلو و به جونگ کوک سلام کردم
رو کاناپه نشستیم تا اینکه دختره حرف زد
:جونگ کوک نمیخوای معرفی کنی
+ا/ت ایشون دوستمه دا یون
دایون^:بگی نگی دوست دختر (خنده)
^از ا/ت بهم نگفته بودی
+خب آره من و ا/ت تقریبا هم خونه ای هستیم
^یجورایی انگار به فرزندی گرفتیش(خنده)
_چی؟فرزندی؟(بهش بر خورد👌)
_حداقل ما که هم خونه ای ایم نمیدونم تو چطوری میتونی بیای خونه یه مرد با این تیپ
_میگم شما همیشه وقتی میخواین خودتونو به مردا بچسبونین از تیپا میزنین با آرایش غلیظظ وضع رژ لبتم که خرابه اووو چقد پر رنگه
+(خنده)
^(خنده عصبی) عزیز تیپم همیشه اینجوریه خوشتیپم
_آها خوشتیپی!
^چند سالته به نظر خیلی کم سن و سال میای
_آره دیگه تقریبا....اگه اینجوری حساب کنیم شما امم شما الان هم سن و سال مامانم میشی
^(خنده های عصبیی)
^خب دیگه جونگ کوک عزیزم یه پیام برام اومد کار مهمیه بعدا همو میبینیم
جونگ کوک پاشد و از دا یون خدافظی کرد و اونم رفت
+ا/ت امشب اعصاب نداشتیا(خنده)
ا/ت حواسش به دستش بود
+پماد نزدی نه
_ولش کن مهم نیست میرم بخوابم
+(دستشو میکشه) بشینن
_نمیخوام خوابم میاد (پا میشه)
+عه بشین چرا لجبازی میکنی
پماد و از کشو در میاره و میماله به دستش
_گفتم که نمیخوام
+ا/ت گفتم بشین چته تو
نمیخوام انقد بهش نزدیک شم اونوقت نمیتونم نگاهمو ازش بردارم حس من داره بیشتر میشه...شاید باید بگم
+چرا امشب بی حوصله ای چت شده؟
_باید یه چیزی بهت بگم
+بگو..........چیشده
_من..
+چرا حرفتو میخوری بگو
_جونگ کوک..من دارم عاشقت میشم...!
یه پارت طولانی تقدیم نگاهتون
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی #بنگتن
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #K_pop #BANGTAN #ARMY #Bangtan
خب دیگه لایکا رو بترکونین کامنت هم همینطور آره دیه
میخواستم برم جلو سلام کنم ولی یه دختره هم باهاش بود
_این کیه ببینم چائون تو میشناسیش؟(چائون: یکی از خدمتکارا)
چ: نه.....چرا میشناسم عَحح اینکه همون دختره س همیشه خودشو میچسبونه به آقای جئون
_عه پس اینجوریاس دوست دخترم داره...دارم براش
چ:ولی دوست دخترش نیستاا
رفتم جلو و به جونگ کوک سلام کردم
رو کاناپه نشستیم تا اینکه دختره حرف زد
:جونگ کوک نمیخوای معرفی کنی
+ا/ت ایشون دوستمه دا یون
دایون^:بگی نگی دوست دختر (خنده)
^از ا/ت بهم نگفته بودی
+خب آره من و ا/ت تقریبا هم خونه ای هستیم
^یجورایی انگار به فرزندی گرفتیش(خنده)
_چی؟فرزندی؟(بهش بر خورد👌)
_حداقل ما که هم خونه ای ایم نمیدونم تو چطوری میتونی بیای خونه یه مرد با این تیپ
_میگم شما همیشه وقتی میخواین خودتونو به مردا بچسبونین از تیپا میزنین با آرایش غلیظظ وضع رژ لبتم که خرابه اووو چقد پر رنگه
+(خنده)
^(خنده عصبی) عزیز تیپم همیشه اینجوریه خوشتیپم
_آها خوشتیپی!
^چند سالته به نظر خیلی کم سن و سال میای
_آره دیگه تقریبا....اگه اینجوری حساب کنیم شما امم شما الان هم سن و سال مامانم میشی
^(خنده های عصبیی)
^خب دیگه جونگ کوک عزیزم یه پیام برام اومد کار مهمیه بعدا همو میبینیم
جونگ کوک پاشد و از دا یون خدافظی کرد و اونم رفت
+ا/ت امشب اعصاب نداشتیا(خنده)
ا/ت حواسش به دستش بود
+پماد نزدی نه
_ولش کن مهم نیست میرم بخوابم
+(دستشو میکشه) بشینن
_نمیخوام خوابم میاد (پا میشه)
+عه بشین چرا لجبازی میکنی
پماد و از کشو در میاره و میماله به دستش
_گفتم که نمیخوام
+ا/ت گفتم بشین چته تو
نمیخوام انقد بهش نزدیک شم اونوقت نمیتونم نگاهمو ازش بردارم حس من داره بیشتر میشه...شاید باید بگم
+چرا امشب بی حوصله ای چت شده؟
_باید یه چیزی بهت بگم
+بگو..........چیشده
_من..
+چرا حرفتو میخوری بگو
_جونگ کوک..من دارم عاشقت میشم...!
یه پارت طولانی تقدیم نگاهتون
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی #بنگتن
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #K_pop #BANGTAN #ARMY #Bangtan
خب دیگه لایکا رو بترکونین کامنت هم همینطور آره دیه
۲۵.۸k
۲۷ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.