قاتل پارت ۴

کیت
با اطلاعاتی که به دست آورده بودم به دنبال اون عوضی گشتم، بعد از یک مدت پیداش کردم، خوشحال بودم که بعد از اینهمه مدت میتونم انتقام برادرم رو بگیرم.
العان چند هفته گذشته من تقریباً، خواهر، برادر و پدرش رو ازش گرفتم خودش زیاد از این اشخاص خوشش نمیومد برای آخرین و سخت ترین انتقام رفتم سراغ مادرش مثل اینکه خیلی اونو دوست داره.
چند ساعت بعد
العان دارم میرم سمتش اون زنیکه مادر اون آشغال دارم چاقوم رو میبرم سمتش واستا صبر کن یک چیزی هس می کنم یک صدا صدای نفص کشیدن بود انگار میخواست جلومو بگیره من متوجه شدم اون میخواد به من صدمه بزنه اما نتونستم به موقع از خودم دفاع کنم.
عوضی منو ول کن اینا رو توی سرم میگفتم چون جلوی دهنم رو بسته بودن.
دستام بسته شده بود.
اون عوضی خودشه داره میاد سمتم،
نهههههههههههه(فریاد)