عشق مافیای(p5)
ا.ت:کو..... ارباب حالت خوبه
کوک:آره فقط یکم آب میخوام
ا.ت:باشه الان برات میارم
کوک:ا.ت
ا.ت:بله
کوک:از این ب بعد جونگ کوک صدام کن
ا.ت:باشه جونگ کوک(با لبخند)
کوک ویو
لبخندش خیلی کیوت بود قند تو دلم آب شد
ا.ت ویو
رفتم براش اب آوردم
ا.ت:بفرما
کوک:ممنون
ا.ت:خواهش(چرت شد ن....)
ابو خورد
ا.ت:خب الان عصره
کوک:آره وقت عصرانس
ا.ت:من اژدها ندارم
کوک:😂😂😂😂اژدها چیه اون اشتهاست
ا.ت:خب حالا هرچی
کوک:ببین منم الان اشتها ندارم
میخوای بخوابیم؟
ا.ت:آره فکره بدیم نیس
کوک دراز کشید
کوک:بیا بغلم
ا.ت:ها
کوک:بیا بغلم بخواب
ا.ت:باشه
اومدم تو بغلش خوابیدم
چشمامو باز کردم
وقتی چشمامو باز کردم دیدم کوک همینجوری بهم زل زده
ا.ت:بله؟
جونگ کوک ویو
وقتی بیدار شدم دیدم ا.ت خیلی کیوت خوابیده
دلم نیومد بیدارش کنم
ب صورتش نگاه کردم
لبای پفکی
چشم های درشت یکم ک دقت کردم دیدم پلک دوم داره
بعد چند مین ک نگاش کردم چشماشو باز کرد
ا.ت:بله؟
کوک:هیچی بلند شو ک کلی کار داریم
هوم؟
تموم شد ببخشید این پارت خیلی کوتاه بود
یکم خستم چون تازه از مدرسه اومدم
قول میدم شب توی پارت شیش جبرانش کنم🤍
کوک:آره فقط یکم آب میخوام
ا.ت:باشه الان برات میارم
کوک:ا.ت
ا.ت:بله
کوک:از این ب بعد جونگ کوک صدام کن
ا.ت:باشه جونگ کوک(با لبخند)
کوک ویو
لبخندش خیلی کیوت بود قند تو دلم آب شد
ا.ت ویو
رفتم براش اب آوردم
ا.ت:بفرما
کوک:ممنون
ا.ت:خواهش(چرت شد ن....)
ابو خورد
ا.ت:خب الان عصره
کوک:آره وقت عصرانس
ا.ت:من اژدها ندارم
کوک:😂😂😂😂اژدها چیه اون اشتهاست
ا.ت:خب حالا هرچی
کوک:ببین منم الان اشتها ندارم
میخوای بخوابیم؟
ا.ت:آره فکره بدیم نیس
کوک دراز کشید
کوک:بیا بغلم
ا.ت:ها
کوک:بیا بغلم بخواب
ا.ت:باشه
اومدم تو بغلش خوابیدم
چشمامو باز کردم
وقتی چشمامو باز کردم دیدم کوک همینجوری بهم زل زده
ا.ت:بله؟
جونگ کوک ویو
وقتی بیدار شدم دیدم ا.ت خیلی کیوت خوابیده
دلم نیومد بیدارش کنم
ب صورتش نگاه کردم
لبای پفکی
چشم های درشت یکم ک دقت کردم دیدم پلک دوم داره
بعد چند مین ک نگاش کردم چشماشو باز کرد
ا.ت:بله؟
کوک:هیچی بلند شو ک کلی کار داریم
هوم؟
تموم شد ببخشید این پارت خیلی کوتاه بود
یکم خستم چون تازه از مدرسه اومدم
قول میدم شب توی پارت شیش جبرانش کنم🤍
۱۶.۵k
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.