part: 2۳عکس اتاق و لباس انالی
"𝐦𝐲 𝐝𝐚𝐝𝐝𝐲"
▪ویو تهیونگ▪
یلحظه با خودم گفتم ....انالی که خوابه پس....
وستم به سمت گردنش که کاملا مشخص بود رفت و خیلی اروم به وسط سیnش رفت
و یا حتی پایین تر
از بخش دامنی شکلش رد شدم و به لبه لباس زیرش رسیدن
و با با دوتا انگشتام لبشو از بدnش جدا کردم که راهی برایه ورود دستم باشه
.....
ولی در ثانیه همچی عوض شد
نمیخوواامم
جهنم
بخواطر یه هvس دو دقیقه ایی دارم چیکار میکنم
یکم ازش دور شدم
اروووم
دوباره به چهره یهه انالی نگاه کردم
لامصب حداقل انقدر خوشگل نمیشدییی
بسس کننن تهیونگ
تمومش کن
باید برم
ارع باید از این اتاق برم به سمت در رفتم و دستم و رو دستگیره گذاشتم
ولیی تا صبح اونجوری خوابیده نابود میشه که ...
برگشتم طرفش
هوووففف
به سمتش قدم گذاشتم
این دختره بمب بزنی بیدار نمیشه
دستم
از زیر بازوش و پاهاش گرفتم و بلندش کردم
تخت و دور زدم و سرشو رو بالش و بدn شو روی تخت قرار دادم که سری به طرفم چرخیدو کلشو داخل بالش فرو برد و عین گربه به خوابش ادامه داد
صاف وایسادم و بهش نگاه کردمم
کاش میزاشتم با همون مرده بریی ...چرا التماسم کردی اخه؟؟
کلاف به سمت در رفتمو خارج شدم
باید یه فکری براش بکنمم
▪ویو انالی▪
با برخورد نور از کنار پرده اتاق که دقیقا جلوم بود به بدnم کش و قسی دادم و رو تخت نشستم
ای بابا این لباسه که هنوز تنمههه
واسا
منن دیشب پایین تر نخوابیده بودم!،؟
شاید خودم خسته شدم تو خواب و بیداری امدم ...
یه دفعه در باز شد که پتورو تا زیر گردنم کشیدم بالا
________
بجه ها تلاشمو کردم😂 ولی خب بازم ببخشیددد ...الانم ۱۱ درصد دارم شبتون پر ستاره خوشگلاااا
▪ویو تهیونگ▪
یلحظه با خودم گفتم ....انالی که خوابه پس....
وستم به سمت گردنش که کاملا مشخص بود رفت و خیلی اروم به وسط سیnش رفت
و یا حتی پایین تر
از بخش دامنی شکلش رد شدم و به لبه لباس زیرش رسیدن
و با با دوتا انگشتام لبشو از بدnش جدا کردم که راهی برایه ورود دستم باشه
.....
ولی در ثانیه همچی عوض شد
نمیخوواامم
جهنم
بخواطر یه هvس دو دقیقه ایی دارم چیکار میکنم
یکم ازش دور شدم
اروووم
دوباره به چهره یهه انالی نگاه کردم
لامصب حداقل انقدر خوشگل نمیشدییی
بسس کننن تهیونگ
تمومش کن
باید برم
ارع باید از این اتاق برم به سمت در رفتم و دستم و رو دستگیره گذاشتم
ولیی تا صبح اونجوری خوابیده نابود میشه که ...
برگشتم طرفش
هوووففف
به سمتش قدم گذاشتم
این دختره بمب بزنی بیدار نمیشه
دستم
از زیر بازوش و پاهاش گرفتم و بلندش کردم
تخت و دور زدم و سرشو رو بالش و بدn شو روی تخت قرار دادم که سری به طرفم چرخیدو کلشو داخل بالش فرو برد و عین گربه به خوابش ادامه داد
صاف وایسادم و بهش نگاه کردمم
کاش میزاشتم با همون مرده بریی ...چرا التماسم کردی اخه؟؟
کلاف به سمت در رفتمو خارج شدم
باید یه فکری براش بکنمم
▪ویو انالی▪
با برخورد نور از کنار پرده اتاق که دقیقا جلوم بود به بدnم کش و قسی دادم و رو تخت نشستم
ای بابا این لباسه که هنوز تنمههه
واسا
منن دیشب پایین تر نخوابیده بودم!،؟
شاید خودم خسته شدم تو خواب و بیداری امدم ...
یه دفعه در باز شد که پتورو تا زیر گردنم کشیدم بالا
________
بجه ها تلاشمو کردم😂 ولی خب بازم ببخشیددد ...الانم ۱۱ درصد دارم شبتون پر ستاره خوشگلاااا
۲۴.۱k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.