ما آدما برای هر چیزی که بیشتر دوسش داشته باشیم یه نشونه م
ما آدما برای هر چیزی که بیشتر دوسش داشته باشیم یه نشونه میذاریم. اینو از همون بچگی یاد گرفتیم. مثلا خود من روی اسباب بازی مورد علاقم دنبال یه خط یا علامتی میگشتم که اونو با بقیه متفاوت کنه. و اونو به عنوان یه نشونه توی ذهنم نگه میداشتم تا خاطرم جمع باشه که با بقیه قاطی نمیشه.
بزرگتر که شدم و مدرسه هم رفتم همینجوری بودم. مثلا از بین ده تا دفتر، اسممو فقط روی اونی که از همه قشنگتر بود و بیشتر دوسش داشتم مینوشتم. که بقیه بدونن این دفتر مال منه و خیلی دوسش دارم. یا مثلا ته مدادرنگی هامو میجویدم و اینجوری نشونه میذاشتم که یه وقت با مدادرنگی های بغل دستیم قاطی نشه.
یکم که بزرگتر شدم با لباسام این کارو کردم. مثلا از بین پیراهنام یکیشونو همیشه اتو کشیده و با کاور توی کمدم آویزون میکردم. اینم یه جور نشونه بود برای اینکه بدونن این پیراهنو بیشتر از بقیه دوست دارم. که یه وقت اونو دور نندازن یا به کسی ندن.
بزرگتر که شدم نشونه گذاریام متفاوت شد. مثلا گوشهی یکی از صفحات رمان مورد علاقمو تا میزدم، که هر موقع که دلم خواست اون صفحه رو دوباره بخونم، راحت تر پیداش کنم. یا توی تقویمم دور یه روزای خاص رو خط میکشیدم که یادم بمونه اون روزا خاصن و یه مناسبتی دارن.
بزرگتر شدم و رفتم تو جامعه و روی آدما نشونه گذاشتم. مثلا از بین دوستام یکی دوتا خوبشونو انتخاب کردم و باهاشون صمیمی تر شدم. بیشتر حالشونو پرسیدم و بهشون سر زدم و بیشتر باهاشون وقت گذروندم. و اینجوری روشون نشونه گذاشتم که بدونن برام عزیزترن.
بزرگتر و بزرگتر شدم و سال به سال معیارها و سلیقه هام عوض شدن، اما این عادت نشونه گذاریم از بین نرفت. دیگه همه جور نشونه گذاری رو یاد گرفته بودم. دقیقا میدونستم تمام اون چیزایی رو که بیشتر از بقیه دوست دارم چطور نگه دارم و چطور ازشون محافظت کنم و از این بابت خیلی هم خوشحال و راضی بودم. اما فکر یه جا رو نکرده بودم. هیچوقت به این فکر نکرده بودم که بعضی از همین نشونه ها، یه روزی میتونن بلای جونم بشن. نشونه هایی مثل چندتا عکس، یه یادگاری، یه دفتر خاطرات، یه عطر یا حتی یه شاخه گل خشک شده لای رمانم. نشونه هایی که روی یه عشق گذاشته بودم و اونارو پیش خودم نگه داشته بودم. نشونه هایی از یه دوست داشتن متفاوت، از یه خواستن زیاد. تو دوران بچگی روی هرچیزی که نشونه میذاشتم مطمئن بودم دیگه مال خودمه، گم نمیشه، یا با بقیه قاطی نمیشه. اما بعدا فهمیدم همیشه هم اینطور نیست. بخاطر همین آدم نباید روی هر چیزی نشونه بذاره. چون ممکنه اونو از دست بده، و بعدها اون نشونه ها آزارش بدن.
#رضا_باقری
💞 💞
https://t.me/joinchat/AAAAAECrQHi309X0WG1yFg
بزرگتر که شدم و مدرسه هم رفتم همینجوری بودم. مثلا از بین ده تا دفتر، اسممو فقط روی اونی که از همه قشنگتر بود و بیشتر دوسش داشتم مینوشتم. که بقیه بدونن این دفتر مال منه و خیلی دوسش دارم. یا مثلا ته مدادرنگی هامو میجویدم و اینجوری نشونه میذاشتم که یه وقت با مدادرنگی های بغل دستیم قاطی نشه.
یکم که بزرگتر شدم با لباسام این کارو کردم. مثلا از بین پیراهنام یکیشونو همیشه اتو کشیده و با کاور توی کمدم آویزون میکردم. اینم یه جور نشونه بود برای اینکه بدونن این پیراهنو بیشتر از بقیه دوست دارم. که یه وقت اونو دور نندازن یا به کسی ندن.
بزرگتر که شدم نشونه گذاریام متفاوت شد. مثلا گوشهی یکی از صفحات رمان مورد علاقمو تا میزدم، که هر موقع که دلم خواست اون صفحه رو دوباره بخونم، راحت تر پیداش کنم. یا توی تقویمم دور یه روزای خاص رو خط میکشیدم که یادم بمونه اون روزا خاصن و یه مناسبتی دارن.
بزرگتر شدم و رفتم تو جامعه و روی آدما نشونه گذاشتم. مثلا از بین دوستام یکی دوتا خوبشونو انتخاب کردم و باهاشون صمیمی تر شدم. بیشتر حالشونو پرسیدم و بهشون سر زدم و بیشتر باهاشون وقت گذروندم. و اینجوری روشون نشونه گذاشتم که بدونن برام عزیزترن.
بزرگتر و بزرگتر شدم و سال به سال معیارها و سلیقه هام عوض شدن، اما این عادت نشونه گذاریم از بین نرفت. دیگه همه جور نشونه گذاری رو یاد گرفته بودم. دقیقا میدونستم تمام اون چیزایی رو که بیشتر از بقیه دوست دارم چطور نگه دارم و چطور ازشون محافظت کنم و از این بابت خیلی هم خوشحال و راضی بودم. اما فکر یه جا رو نکرده بودم. هیچوقت به این فکر نکرده بودم که بعضی از همین نشونه ها، یه روزی میتونن بلای جونم بشن. نشونه هایی مثل چندتا عکس، یه یادگاری، یه دفتر خاطرات، یه عطر یا حتی یه شاخه گل خشک شده لای رمانم. نشونه هایی که روی یه عشق گذاشته بودم و اونارو پیش خودم نگه داشته بودم. نشونه هایی از یه دوست داشتن متفاوت، از یه خواستن زیاد. تو دوران بچگی روی هرچیزی که نشونه میذاشتم مطمئن بودم دیگه مال خودمه، گم نمیشه، یا با بقیه قاطی نمیشه. اما بعدا فهمیدم همیشه هم اینطور نیست. بخاطر همین آدم نباید روی هر چیزی نشونه بذاره. چون ممکنه اونو از دست بده، و بعدها اون نشونه ها آزارش بدن.
#رضا_باقری
💞 💞
https://t.me/joinchat/AAAAAECrQHi309X0WG1yFg
۱۰.۱k
۰۴ مهر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.