وقتی باران می بارید p2
_ مثل اینکه یادت رفته خودم آدرسو بهت دادم
_ خب حالا خدافظ
منتظر جوابش نموندم و قطع کرد
دو تا ماشین از در پارکینگ اومدن داخل
اوه لعنتیا چه قد و هیکلی هم دارن
در تراس رو باز کردم
ورودم با اومدن اونها یکی شد....لبخند زیبایی ب صورتم بخشیدم
با هم کمی خوش و بش کردن
منو ک دیدن لبخند کثیفی رو تو صورت هاشون دیدم
نگاه هیزشون رو روی تمام بدنم چرخوندن
اومدن جلو و یکی یکی دست دادیم
یکیشو دستاشو بهم مالید :
_ خب کی شروع می کنیم
رئیسشون ک حتی اسمش هم یادم نمیومد گفت:
_ از این طرف بیاید
وارد اتاق نسبتا بزرگی شدیم ک تخت دو نفره ای وسط اونجا بود
خودمو مسلط و محکم نشون دادم
در حالی ک درونم زلزله بود
چند سال از اولین سکس گروپم میگذرشت...اون شب آخرین بارم بود
چون تا چند روز راه برای رفتنم مشکل داشتم
از اون موقع ب بعد دیگه گروهی قبول نکردم
اما حالا....
کت چرمم رو در آوردم
دست ب کمر شدم و سینه جلو دادم
حالا بدنم تو اون لباس لختی و جذاب خودنمایی میکرد
مردی ک حالا پیرهنشو درآورده بود و عضلاتشو ب نمایش گذاشته بود اومد جلو
نگاهی ب سرتا پام کرد :
_ من تستر این گروهم ...اول من باید بچشمت و اوکی بدم
لب پایینمو به طور جذابی زیر دندون گرفتم و ول کردم
حالا ک نگاه خیرش افتاد رو لبام
نیش خندی حوالش کردم
من توی سازمان جزو بهترین ها بودم
پس باید الان هم بهترین عمل کنم
فکمو گرفت و و لباشو قفل لبام کرد
مک محکمی از لبام گرفت که با شیطنت لب بالاشو گاز گرفتم
_ خب حالا خدافظ
منتظر جوابش نموندم و قطع کرد
دو تا ماشین از در پارکینگ اومدن داخل
اوه لعنتیا چه قد و هیکلی هم دارن
در تراس رو باز کردم
ورودم با اومدن اونها یکی شد....لبخند زیبایی ب صورتم بخشیدم
با هم کمی خوش و بش کردن
منو ک دیدن لبخند کثیفی رو تو صورت هاشون دیدم
نگاه هیزشون رو روی تمام بدنم چرخوندن
اومدن جلو و یکی یکی دست دادیم
یکیشو دستاشو بهم مالید :
_ خب کی شروع می کنیم
رئیسشون ک حتی اسمش هم یادم نمیومد گفت:
_ از این طرف بیاید
وارد اتاق نسبتا بزرگی شدیم ک تخت دو نفره ای وسط اونجا بود
خودمو مسلط و محکم نشون دادم
در حالی ک درونم زلزله بود
چند سال از اولین سکس گروپم میگذرشت...اون شب آخرین بارم بود
چون تا چند روز راه برای رفتنم مشکل داشتم
از اون موقع ب بعد دیگه گروهی قبول نکردم
اما حالا....
کت چرمم رو در آوردم
دست ب کمر شدم و سینه جلو دادم
حالا بدنم تو اون لباس لختی و جذاب خودنمایی میکرد
مردی ک حالا پیرهنشو درآورده بود و عضلاتشو ب نمایش گذاشته بود اومد جلو
نگاهی ب سرتا پام کرد :
_ من تستر این گروهم ...اول من باید بچشمت و اوکی بدم
لب پایینمو به طور جذابی زیر دندون گرفتم و ول کردم
حالا ک نگاه خیرش افتاد رو لبام
نیش خندی حوالش کردم
من توی سازمان جزو بهترین ها بودم
پس باید الان هم بهترین عمل کنم
فکمو گرفت و و لباشو قفل لبام کرد
مک محکمی از لبام گرفت که با شیطنت لب بالاشو گاز گرفتم
۱۲.۰k
۱۳ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.