فیک سایه سیاه (F2) پارت ⁵²
رفتیم داخل اکثر اعضای مافیا حضور داشتن با خیلی هاشون احوال پرسی کردیم که خانم رزالین با دیدنمون به طرفمون اومد
رزالین : سلام خوش اومدین
جیمین : ممنون خانم از دیدنتون خیلی خوشحال شدم
رزالین : منم همینطور پسرم اخرین باری که دیدم خیلی بچه بودی خیلی بزرگ شدی
جیمین : خیلی ممنونم ، معرفی میکنم اعضای گروهم
جیمین ؛ اعضارو به خانم معرفی کردم اونها هم با احترام احوال پرسی کردن
رزالین : جیمین میشه لطفا صبحت کنیم ؟
جیمین : البته خانم ، بفرمایید
رزالین : بعد از سال ها منو کارن برگشتیم تا بتونیم دوباره مثل سابق اسم خانوادمون رو زنده نگه داریم ولی...
جیمین: نگران نباشید خانم ما هر کمکی از دستمون بر بیاد براتون انجام میدیم هر همکاری لازم باشه با کمال میل قبول میکنیم
رزالین : لطف داری پسرم ، ما سالهاست که همدیگرو میشناسیم پدر و نادرت بهترین دوستای ما بودن
جیمین : درسته
رزالین : امروز این مراسمو برگزار کردم تا عضو جدید گروهمون رو به همه معرفی کنم
جیمین : عضو جدید؟ ینی شریکتونه ؟
رزالین : نه دقیقا اون بیشتر از دو ساله که داره برامون کار میکنه ۲ ساله که توی امریکاست و توی این دوسال خیلی کمکمون کرده ادم خیلی خاصیه
جیمین : مشتاق شدم ببینمش
رزالین : حتما پسرم همراه کارن داره به اینجا میاد الاناست که برسن
دایانا ؛ درهای سالن مراسمو باز کردن اول کارن و نامزدش رفتن داخل و بعد به اشاره من محافظا وارد شدن بعدش من رفتم هم چشم به در بودن تا بدونن عضو جدید گروه بیون (فامیل کارن) کی میتونه باشه ، وارد سالن شدم به همه احترام گذاشتم و به یه گوشه سالن رفتم خانم رفتن بالا تا سخنرانی رو شروع کنن
جیمین ؛ همراه پسرا منتظر دیدن عضو جدید بودیم اول کارن همراه یه دختر وارد شد و بعد افرادش همه چشم به در بودیم که یهو یه نفر وارد شد قد نسبتا بلند و موهای کوتاهی داشت یه شلوار مشکی و یه تیشرت سفید تنش بود سرش پایین بود نتونستم خوب ببینمش خانم رزالین میگفت اون یه دختره ولی اون بیشتر شبیه یه مرد بود تا یه دختر اومد جلو تر سرش رو برای احترام گذاشتن بالا اورد.....
جیمین ؛ با چیزی که دیدم اینقدر شوکه شده بودم که نمیتونستم حرف بزنم باورم نمیشد فکر میکردم توهم زدم اون دایانا بود چطور ممکنه ینی عضو جدید گروهش بیون دایاناست
رزالین : خوش آمد میگم به همه اعضای مافیا و مهمانان گرامی
رزالین: این مراسم رو ترتیب دادم برای ورودم به سئول و از همه مهتر معرفی عضو جدید گروه بیون
خانم ها اقایون معرفی میکنم دایانا جکسون
دایانا ؛ بعد از اینکه صدام کرد رفتم جلو با صدایی نسبتا بلند شروع کردم
دایانا : سلام من دایانا جکسون هستم عضو جدید گروه بیون
دایانا ؛ میتونستم حرفایی که مردم زیر لب میگفتنو بشنوم ، رفتم پایین خیلی هاشون میومدن تا باهام احوال پرسی کنن و حرف بزنن خسته شدم رفتم سر یه میز یه جام برداشتمو رفتم یه گوشه سالن که خانم و کارن اومدن
رزالین : خوشحالم که میبینمت دخترم
دایانا : منم همینطور
رزالین : یه ذره هم عوض نشدی هنوزم خودتی
دایانا : گفته بودم لازم نیست مراسم بگیرید
رزالین : سلاح دونستم مراسم بگیرم در ضمن الانم اینجا واینستا و با بقیه اشنا شو قراره باهاشون همکاری کنیم
کارن : راست میگه زود باش بریم
دایانا : بریم....
رزالین : سلام خوش اومدین
جیمین : ممنون خانم از دیدنتون خیلی خوشحال شدم
رزالین : منم همینطور پسرم اخرین باری که دیدم خیلی بچه بودی خیلی بزرگ شدی
جیمین : خیلی ممنونم ، معرفی میکنم اعضای گروهم
جیمین ؛ اعضارو به خانم معرفی کردم اونها هم با احترام احوال پرسی کردن
رزالین : جیمین میشه لطفا صبحت کنیم ؟
جیمین : البته خانم ، بفرمایید
رزالین : بعد از سال ها منو کارن برگشتیم تا بتونیم دوباره مثل سابق اسم خانوادمون رو زنده نگه داریم ولی...
جیمین: نگران نباشید خانم ما هر کمکی از دستمون بر بیاد براتون انجام میدیم هر همکاری لازم باشه با کمال میل قبول میکنیم
رزالین : لطف داری پسرم ، ما سالهاست که همدیگرو میشناسیم پدر و نادرت بهترین دوستای ما بودن
جیمین : درسته
رزالین : امروز این مراسمو برگزار کردم تا عضو جدید گروهمون رو به همه معرفی کنم
جیمین : عضو جدید؟ ینی شریکتونه ؟
رزالین : نه دقیقا اون بیشتر از دو ساله که داره برامون کار میکنه ۲ ساله که توی امریکاست و توی این دوسال خیلی کمکمون کرده ادم خیلی خاصیه
جیمین : مشتاق شدم ببینمش
رزالین : حتما پسرم همراه کارن داره به اینجا میاد الاناست که برسن
دایانا ؛ درهای سالن مراسمو باز کردن اول کارن و نامزدش رفتن داخل و بعد به اشاره من محافظا وارد شدن بعدش من رفتم هم چشم به در بودن تا بدونن عضو جدید گروه بیون (فامیل کارن) کی میتونه باشه ، وارد سالن شدم به همه احترام گذاشتم و به یه گوشه سالن رفتم خانم رفتن بالا تا سخنرانی رو شروع کنن
جیمین ؛ همراه پسرا منتظر دیدن عضو جدید بودیم اول کارن همراه یه دختر وارد شد و بعد افرادش همه چشم به در بودیم که یهو یه نفر وارد شد قد نسبتا بلند و موهای کوتاهی داشت یه شلوار مشکی و یه تیشرت سفید تنش بود سرش پایین بود نتونستم خوب ببینمش خانم رزالین میگفت اون یه دختره ولی اون بیشتر شبیه یه مرد بود تا یه دختر اومد جلو تر سرش رو برای احترام گذاشتن بالا اورد.....
جیمین ؛ با چیزی که دیدم اینقدر شوکه شده بودم که نمیتونستم حرف بزنم باورم نمیشد فکر میکردم توهم زدم اون دایانا بود چطور ممکنه ینی عضو جدید گروهش بیون دایاناست
رزالین : خوش آمد میگم به همه اعضای مافیا و مهمانان گرامی
رزالین: این مراسم رو ترتیب دادم برای ورودم به سئول و از همه مهتر معرفی عضو جدید گروه بیون
خانم ها اقایون معرفی میکنم دایانا جکسون
دایانا ؛ بعد از اینکه صدام کرد رفتم جلو با صدایی نسبتا بلند شروع کردم
دایانا : سلام من دایانا جکسون هستم عضو جدید گروه بیون
دایانا ؛ میتونستم حرفایی که مردم زیر لب میگفتنو بشنوم ، رفتم پایین خیلی هاشون میومدن تا باهام احوال پرسی کنن و حرف بزنن خسته شدم رفتم سر یه میز یه جام برداشتمو رفتم یه گوشه سالن که خانم و کارن اومدن
رزالین : خوشحالم که میبینمت دخترم
دایانا : منم همینطور
رزالین : یه ذره هم عوض نشدی هنوزم خودتی
دایانا : گفته بودم لازم نیست مراسم بگیرید
رزالین : سلاح دونستم مراسم بگیرم در ضمن الانم اینجا واینستا و با بقیه اشنا شو قراره باهاشون همکاری کنیم
کارن : راست میگه زود باش بریم
دایانا : بریم....
۴۴.۷k
۳۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.