عشق در پیست*پارت9
ویو ته
پارک جونگ وو اومده با جیمین؟!پارک جیمین؟!
کسی که دوست خودم میدونستم الان با دشمنم اومده ..دارم برات جیمین
همه شکه بهشون نگاه میکردیم که هردوشون اومد سمتون..
جیمین:اوو ببین کیا اینجان..عه ا/ت خواهر عزیزم البته وقتی فهمیدم از یتیم خونه آوردنت خوشحال شدم آخه من یه حسی بیشتر از یه خواهر بهت دارم متوجهی که..
ته :جیمین فقط خفه شو
ا/ت:ت..تو چیمیگی ..خواهر دیگه چه کوفتیه؟
پارک:درسته جیمین پسرمه نه از اون مادر خنگ و ساده ات از زن اولم..
ا/ت: تو چجور آدمی هستی هان چطور تونستی این کار و با منو مادرم کنی؟!
پارک :تو مادر نداری تو یه بچه یتیمی
ته :یه بارم این کلمه فاکی رو به دهنت بیار ببین زبونتو میبرم یانه..
پارک:ته تو فک کردی میتونی با دختر من بهم رو دست بزنی از اون روزی که شما همو تو پیست دیدید خبر دارم..ولی انگار اینجا یکی فریب خورده..
پارک و جیمین:*خنده
ته:جیمین من از تو انتظار نداشتم من تو رو دوست خودم میدونستم عوضیی بهت اعتماد کردم..
جیمین:دقیقا مشکلت همینجاست ته ..تو زود اعتماد میکنی ولی هنوز نفهمیدی اعتماد مثل یه سم میتونه جوری خطرناک باشه که سر تو به باد بده...
ته:*میخواستم برم سمت جیمین که پسرا نذاشتن
ویوا/ت
جوری بغض کرده بودم که فقط کافی بود بشکنه همه رو به باد بدم با نفرت به هردوشون نگاه میکردم که جیمین اومد درست رو به روم وایساد ..
جیمین:بیبی گرل نبینم با او چشمای خوشگل اونطوری با نفرت بهم نگاه کنیا قلب ددیت میشکنه*دستشو از ترقوه تا زاویه فک ا/ت کشید...
جیمین داشت حرف میزد یهو جیمین سمت زمین پرت شد تا به خودم اومدم دیدم تهیونگ داره جیمینو با دستاش خفه میکنه پسرا دخالت نکردن ولی پارک اون دوتا رو ازهم جدا کرد و تهیونگ یه سیلی محکم با پارک زد... (موندم بخندم یا گریه کنم🗿)
ته:به حساب تک تکتون میرسم هیچکدومتون زنده نمی مونید اگه هم بمونید التماسم میکنید که شمارو بفرستم گوشه قبرستون ...
ویو ته:
حرفمو که بهشون گفتم از سالن خارج شدیم و به ا/ت با لحن سردی گفتم:میخوام تو ماشین تنها باشم و اونم رفت با پسرا تو یه ماشین دیگه نشست...با آخرین سرعت سمت خونه حرکت میکردم ..اونقدر عصبی بودم که میتونستم صدتا آدمو ته یه دیقه بکشم ولی مطمعنم با این کارم دلم خنک نمیشد..از همه بیشتر از کاری که جیمین با ا/ت کرد عصبی بودم ...
وقتی رسیدن خونه....
اینم از پارت جدید
با لایک و کامنت کلی خوشحالم میکنید 🙃✨
پارت بعدی؟!
پارک جونگ وو اومده با جیمین؟!پارک جیمین؟!
کسی که دوست خودم میدونستم الان با دشمنم اومده ..دارم برات جیمین
همه شکه بهشون نگاه میکردیم که هردوشون اومد سمتون..
جیمین:اوو ببین کیا اینجان..عه ا/ت خواهر عزیزم البته وقتی فهمیدم از یتیم خونه آوردنت خوشحال شدم آخه من یه حسی بیشتر از یه خواهر بهت دارم متوجهی که..
ته :جیمین فقط خفه شو
ا/ت:ت..تو چیمیگی ..خواهر دیگه چه کوفتیه؟
پارک:درسته جیمین پسرمه نه از اون مادر خنگ و ساده ات از زن اولم..
ا/ت: تو چجور آدمی هستی هان چطور تونستی این کار و با منو مادرم کنی؟!
پارک :تو مادر نداری تو یه بچه یتیمی
ته :یه بارم این کلمه فاکی رو به دهنت بیار ببین زبونتو میبرم یانه..
پارک:ته تو فک کردی میتونی با دختر من بهم رو دست بزنی از اون روزی که شما همو تو پیست دیدید خبر دارم..ولی انگار اینجا یکی فریب خورده..
پارک و جیمین:*خنده
ته:جیمین من از تو انتظار نداشتم من تو رو دوست خودم میدونستم عوضیی بهت اعتماد کردم..
جیمین:دقیقا مشکلت همینجاست ته ..تو زود اعتماد میکنی ولی هنوز نفهمیدی اعتماد مثل یه سم میتونه جوری خطرناک باشه که سر تو به باد بده...
ته:*میخواستم برم سمت جیمین که پسرا نذاشتن
ویوا/ت
جوری بغض کرده بودم که فقط کافی بود بشکنه همه رو به باد بدم با نفرت به هردوشون نگاه میکردم که جیمین اومد درست رو به روم وایساد ..
جیمین:بیبی گرل نبینم با او چشمای خوشگل اونطوری با نفرت بهم نگاه کنیا قلب ددیت میشکنه*دستشو از ترقوه تا زاویه فک ا/ت کشید...
جیمین داشت حرف میزد یهو جیمین سمت زمین پرت شد تا به خودم اومدم دیدم تهیونگ داره جیمینو با دستاش خفه میکنه پسرا دخالت نکردن ولی پارک اون دوتا رو ازهم جدا کرد و تهیونگ یه سیلی محکم با پارک زد... (موندم بخندم یا گریه کنم🗿)
ته:به حساب تک تکتون میرسم هیچکدومتون زنده نمی مونید اگه هم بمونید التماسم میکنید که شمارو بفرستم گوشه قبرستون ...
ویو ته:
حرفمو که بهشون گفتم از سالن خارج شدیم و به ا/ت با لحن سردی گفتم:میخوام تو ماشین تنها باشم و اونم رفت با پسرا تو یه ماشین دیگه نشست...با آخرین سرعت سمت خونه حرکت میکردم ..اونقدر عصبی بودم که میتونستم صدتا آدمو ته یه دیقه بکشم ولی مطمعنم با این کارم دلم خنک نمیشد..از همه بیشتر از کاری که جیمین با ا/ت کرد عصبی بودم ...
وقتی رسیدن خونه....
اینم از پارت جدید
با لایک و کامنت کلی خوشحالم میکنید 🙃✨
پارت بعدی؟!
۵.۹k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.