چند پارتی
(وقتی دوست نداشت و.....)
پارت ²(آخر )
آت : مگه تو هر جا میری من میپرسم کجا تازه اگر هم بپرسم پاچمو میگریی
لیکسی :ببین آت من
آت :مهم نیست
آت به سمت اتاقش رفت لباس بازی انتخاب کرد که به رنگ مشکی بود آرایش غلیظی کرد و اکس اکسوری هاشو زد و کیف و کفش مورد نظرش رو برداشت کفش رو پاش کرد و توی کیفش لوازم مورد نیازش رو برداشت به سمت در اتاق رفت دستگیره رو کشید که فیلیکس که داشت تلویزیون نگاه میکرد چشماش از حدقه زد بیرون آت به سمت در رفت و تا خواست بازش کنه فیلیکس گفت
لیکسی :آت بیا اینجا بشین عصاب ندارم اصن کجا میخوای بری خوشگل کردی
آت :میخوای بدونی
لیکسی :اوممم
آت :باشه بهت میگم با اکسم قرار دارم کاری نداری من برم فیلیکس به سمتت اومد تو محکم بوسید تورو به سمت تخت برد و یک شب رویایی و پر از درد رو برات فراهم کرد.....
پارت ²(آخر )
آت : مگه تو هر جا میری من میپرسم کجا تازه اگر هم بپرسم پاچمو میگریی
لیکسی :ببین آت من
آت :مهم نیست
آت به سمت اتاقش رفت لباس بازی انتخاب کرد که به رنگ مشکی بود آرایش غلیظی کرد و اکس اکسوری هاشو زد و کیف و کفش مورد نظرش رو برداشت کفش رو پاش کرد و توی کیفش لوازم مورد نیازش رو برداشت به سمت در اتاق رفت دستگیره رو کشید که فیلیکس که داشت تلویزیون نگاه میکرد چشماش از حدقه زد بیرون آت به سمت در رفت و تا خواست بازش کنه فیلیکس گفت
لیکسی :آت بیا اینجا بشین عصاب ندارم اصن کجا میخوای بری خوشگل کردی
آت :میخوای بدونی
لیکسی :اوممم
آت :باشه بهت میگم با اکسم قرار دارم کاری نداری من برم فیلیکس به سمتت اومد تو محکم بوسید تورو به سمت تخت برد و یک شب رویایی و پر از درد رو برات فراهم کرد.....
۵.۰k
۰۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.