زندگیم فقط با خودم گذشت...6 ( 6 بود دیه نه؟ :/ )
1 سال بعد ...
ستاره : هه پلیسای احمق
پلیس 1 : خانم ستاره لطفا بیایید پایین یا بهتون شلیک میکنیم
ستاره : میدونی که من زودتر شلیک میکنم
پلیس : پس تا 10 میشمرم اگه نیومدی رگباری تیر میزنم
تا اولین شماره نیومد ستاره سریع به همشون شلیک کرد ستاره تقریبا 1 سال و نیمی میشه که تحت تعقیب پلیسه ولی کم موقع هایی خیر میکنه :/ یکی از پر ستاره ترین مافیا های شهره و با همه ی مافیا ها کار کرده و از همشون حدودا 1 میلیاردی در آورده
ستاره ویو : داشتم راه میرفتم که یهو جیمی اومد پیشم.... شوکه شدم صورتش خونی و کبود شده بود و هی التماس میکردو در آخرم یه گلوله خورد
دیدم مادر ناتنیم اون پشت بود.... یهو منو دید و گفت..
مادر ناتنی : س...ستاره؟ وایی عزیزم چقدر خو...
ستاره : دفعه آ..آخرت باشه بهم میگی عزیزم یا یه گلوله تو م...م..مغزت خالی میکنم.
ناهید : چی کار میک.... تو جیمی رو کشتی؟
ستاره : ن...ن...نه
مادر ناتنی : خودش بود من دیدم
ناهید : ای بی....عزیزم عزیزم پاشو پاشوووو مامان سریع زنگ پلیس...
مادر ناتنی : حتما عزیزم
ناهید ویو : داشتم گریه میکردم مادرم با پلیس و انبولانس تماس گرف تا رسیدن ستاره رفته بود اصلا معلوم نبود چه افاقی افتاد یهو منو دستگیر کردن مادرمم هی دروغ پشت من سر هم میکرد و میگفت ناهید اینکارو کرد اون نکرد حیف من که بهش اعتماد کردم منو انداختن زنده تا دو سال مادرم از پیشم رید شد و در گوشم گفت....
ستاره : هه پلیسای احمق
پلیس 1 : خانم ستاره لطفا بیایید پایین یا بهتون شلیک میکنیم
ستاره : میدونی که من زودتر شلیک میکنم
پلیس : پس تا 10 میشمرم اگه نیومدی رگباری تیر میزنم
تا اولین شماره نیومد ستاره سریع به همشون شلیک کرد ستاره تقریبا 1 سال و نیمی میشه که تحت تعقیب پلیسه ولی کم موقع هایی خیر میکنه :/ یکی از پر ستاره ترین مافیا های شهره و با همه ی مافیا ها کار کرده و از همشون حدودا 1 میلیاردی در آورده
ستاره ویو : داشتم راه میرفتم که یهو جیمی اومد پیشم.... شوکه شدم صورتش خونی و کبود شده بود و هی التماس میکردو در آخرم یه گلوله خورد
دیدم مادر ناتنیم اون پشت بود.... یهو منو دید و گفت..
مادر ناتنی : س...ستاره؟ وایی عزیزم چقدر خو...
ستاره : دفعه آ..آخرت باشه بهم میگی عزیزم یا یه گلوله تو م...م..مغزت خالی میکنم.
ناهید : چی کار میک.... تو جیمی رو کشتی؟
ستاره : ن...ن...نه
مادر ناتنی : خودش بود من دیدم
ناهید : ای بی....عزیزم عزیزم پاشو پاشوووو مامان سریع زنگ پلیس...
مادر ناتنی : حتما عزیزم
ناهید ویو : داشتم گریه میکردم مادرم با پلیس و انبولانس تماس گرف تا رسیدن ستاره رفته بود اصلا معلوم نبود چه افاقی افتاد یهو منو دستگیر کردن مادرمم هی دروغ پشت من سر هم میکرد و میگفت ناهید اینکارو کرد اون نکرد حیف من که بهش اعتماد کردم منو انداختن زنده تا دو سال مادرم از پیشم رید شد و در گوشم گفت....
۱.۸k
۲۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.