پارت ۲
ات ویو
با صدای آلارم ساعتم بیدار شدم
رفتم یه دوش ده دقیقه ای گرفتم یه لباس راحتم پوشیدم
روز سرنوشت سازی بود نمی تونستم خونوادم را نا امید کنم
با تاکسی رفتم کمپانی
وارد کمپانی شدم رفتم به سالن برای آدیشن
اولش چون دختر بودم قبول نمی کردن آدیشن بدم
ولی من خیلی اصرار کردم بالاخره قبول کردن
صدامو گرم کردم
رفتم روی صحنه یکم مضطرب شده بودم ولی یه
نفس عمیق کشیدم و شروع کردم به خوندن
دهنشون همشون از تعجب باز مونده بود
بعد از تموم شدن آهنگ
چند دقیقه با هم مشورت کردن وگفتن نتیجه رو چند روز دیگه بهتون خبر می دیم
تشکر کردم و از کمپانی خارج شدم
تاکسی گرفتم و رسیدم هتل
اشتها نداشتم چون خیلی هیجان داشتم برای همین لباسمو عوض کردم که
استراحت کنم رفتم توی تخت و همش به آدیشنم فکر کردم من کل وجودمو توی آهنگ
گذاشتم برای همین هرچی بشه به خودم افتخار می کنم
کم کم چشمام سنگین شد و خوابم برد
با صدای آلارم ساعتم بیدار شدم
رفتم یه دوش ده دقیقه ای گرفتم یه لباس راحتم پوشیدم
روز سرنوشت سازی بود نمی تونستم خونوادم را نا امید کنم
با تاکسی رفتم کمپانی
وارد کمپانی شدم رفتم به سالن برای آدیشن
اولش چون دختر بودم قبول نمی کردن آدیشن بدم
ولی من خیلی اصرار کردم بالاخره قبول کردن
صدامو گرم کردم
رفتم روی صحنه یکم مضطرب شده بودم ولی یه
نفس عمیق کشیدم و شروع کردم به خوندن
دهنشون همشون از تعجب باز مونده بود
بعد از تموم شدن آهنگ
چند دقیقه با هم مشورت کردن وگفتن نتیجه رو چند روز دیگه بهتون خبر می دیم
تشکر کردم و از کمپانی خارج شدم
تاکسی گرفتم و رسیدم هتل
اشتها نداشتم چون خیلی هیجان داشتم برای همین لباسمو عوض کردم که
استراحت کنم رفتم توی تخت و همش به آدیشنم فکر کردم من کل وجودمو توی آهنگ
گذاشتم برای همین هرچی بشه به خودم افتخار می کنم
کم کم چشمام سنگین شد و خوابم برد
۵۸.۴k
۲۸ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.