گوجو گربه شدهها!!! پارت : ۲
همه افراد جوجوتسو در جلسه **
* یوجی برای گوجو یک بالش اورد تا روی صندلی بشینه *
مگومی داشت از خنده پاره میشد زیر لب گفت: تا حالا سوراخ چیز گربه رو دیده بودید ؟
نوبارا زد روی پای مگومی گفت: خفه شو
گوجو در ذهنش: از این بدتر نمیشهههه
چجوری دستشویی کنم؟!
چجوری بخوابم؟!
این دم چی کوفتیه؟؟؟؟؟!!!!
چرا همه منو یه جوری نگاه میکنن
من چرا شورتم نیستتتتتتتتتت!!!!
چرا لختم!؟؟؟
چرا انقدر پشم و مو دارم ؟!
یوجی دستی روی پشم های گوجو کشید و گفت: گوجو سنسه نگران نباشید همه چی درست میشه
گوجو تا اومد حرفی بزنه صدا گربه داد
یهو همه از خنده منفجر شدن
مگومی با تمسخر گفت: گوجو سنسه باید تو زمین خاک بکنی دستشویی کنید رو گوهت خاک بریزی !!
یوجی: نه خودم سنسه رو میبرم دستشویی !
*یهو گوجو، میو بلندی با اخم کرد به نشانه مخالف بودن *
مدیر یاگا گفت: این چه بلایی بور سر ما اومد ؟ یعنی هیچ راهی نیست گوجو بتونه بنویسه؟
یوجی گفت: نه
مگومی خندید و گفت: خاک گربه بخرم؟
یوجی گفت: بسه دیگه مگومی ! یکم احترام بزار
گوجو از روی صندلی بلند پرید پایین و رفت بالای کمد و گلدون رو انداخت رو سر مگومی
و کل جمعیت کف زدن و گفت: احسنت به قوی ترین
مگومی گفت: تو وقتی گربه هم هستی منو ول نمیکنی!؟
گوجو با اخم یه گلدون دیگه انداخت
یوجی: سنسه چیزی نمیخوای؟
اب؟
غذا ؟
گلاب به روتون دستشویی لازم نیستید؟
حمام ؟
گوجو به جوهر اشاره کرد با کاغذ
یاگا جوهر و کاغذ رو اورد
گوجو پنجه های گربه ایش رو داخل جوهر فرو کرد و روی کاغذ نوشت : برید تو محوطه جوجوتسو دنبال یک گربه مشکی با چشم های بنفش رنگ بگردید ، اون مقصره ، و اینکه مگومی رو خفه کنید.
یوجی زد تو سر مگومی و گفت: خجالت بکش لندهور بی مصرف
اوتاهیمه: مدیر گاکوگانجی!! گتو حمله کرده !
گوجو: رفت تو کمد قایم شد و تو دلش گفت: شتتتتتتت نمیخوام منو کسی اینطوری ببینه
ابرو خاندان گوجو
خودم
جوجوتسو
رو ریدم !!!
خدا نسل هر چی گربه رو کون سوز کنه !!
این وسط چرا باید اون زغال لندهور سر و کلش پیدا بشه؟!
* یوجی برای گوجو یک بالش اورد تا روی صندلی بشینه *
مگومی داشت از خنده پاره میشد زیر لب گفت: تا حالا سوراخ چیز گربه رو دیده بودید ؟
نوبارا زد روی پای مگومی گفت: خفه شو
گوجو در ذهنش: از این بدتر نمیشهههه
چجوری دستشویی کنم؟!
چجوری بخوابم؟!
این دم چی کوفتیه؟؟؟؟؟!!!!
چرا همه منو یه جوری نگاه میکنن
من چرا شورتم نیستتتتتتتتتت!!!!
چرا لختم!؟؟؟
چرا انقدر پشم و مو دارم ؟!
یوجی دستی روی پشم های گوجو کشید و گفت: گوجو سنسه نگران نباشید همه چی درست میشه
گوجو تا اومد حرفی بزنه صدا گربه داد
یهو همه از خنده منفجر شدن
مگومی با تمسخر گفت: گوجو سنسه باید تو زمین خاک بکنی دستشویی کنید رو گوهت خاک بریزی !!
یوجی: نه خودم سنسه رو میبرم دستشویی !
*یهو گوجو، میو بلندی با اخم کرد به نشانه مخالف بودن *
مدیر یاگا گفت: این چه بلایی بور سر ما اومد ؟ یعنی هیچ راهی نیست گوجو بتونه بنویسه؟
یوجی گفت: نه
مگومی خندید و گفت: خاک گربه بخرم؟
یوجی گفت: بسه دیگه مگومی ! یکم احترام بزار
گوجو از روی صندلی بلند پرید پایین و رفت بالای کمد و گلدون رو انداخت رو سر مگومی
و کل جمعیت کف زدن و گفت: احسنت به قوی ترین
مگومی گفت: تو وقتی گربه هم هستی منو ول نمیکنی!؟
گوجو با اخم یه گلدون دیگه انداخت
یوجی: سنسه چیزی نمیخوای؟
اب؟
غذا ؟
گلاب به روتون دستشویی لازم نیستید؟
حمام ؟
گوجو به جوهر اشاره کرد با کاغذ
یاگا جوهر و کاغذ رو اورد
گوجو پنجه های گربه ایش رو داخل جوهر فرو کرد و روی کاغذ نوشت : برید تو محوطه جوجوتسو دنبال یک گربه مشکی با چشم های بنفش رنگ بگردید ، اون مقصره ، و اینکه مگومی رو خفه کنید.
یوجی زد تو سر مگومی و گفت: خجالت بکش لندهور بی مصرف
اوتاهیمه: مدیر گاکوگانجی!! گتو حمله کرده !
گوجو: رفت تو کمد قایم شد و تو دلش گفت: شتتتتتتت نمیخوام منو کسی اینطوری ببینه
ابرو خاندان گوجو
خودم
جوجوتسو
رو ریدم !!!
خدا نسل هر چی گربه رو کون سوز کنه !!
این وسط چرا باید اون زغال لندهور سر و کلش پیدا بشه؟!
۴.۱k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.