دوباره برمیگردم/پارت5
ران:هوم...دارن شرو میکنن
ریندو:نشستن به عنوان تماشاچی عالیه
ران:موافقم
(((وارد شدن والهالا)))
هانما:تومان هنوز نیومده...هه فک کنم ترسیدن
(((وارد شدن تومان)))
(دراکن و مایکی جلوتر از همه،بغل دست دراکن به ترتیب رینا،چیفویو،میتسویا بغل دست مایکی به ترتیب باجی،کازو،تاکه)
رینا:هانما نه جدیییی هانمااااا؟
دراکن:هه پس خیانت کردی
مایکی:خیلی بچه ای
میتسویا:فک نمیکردم خیانت کنن
باجی:پس از اولم نقشت این بود
یه بنده خدایی:مبارزه رو شروع کنین
باجی،رینا:لبخند زدن*شکوندن قلنج*
میتسویا:در افتادن با فرمانده دسته ی دوم والهالا*
باجی:در افتادن با فرمانده دسته چارم والهالا*
مایکی:درگیر شدن با فرمانده دسته اول والهالا*
دراکن:درگیر شدن با هانما*
رینا:حمله کردن سمت نائب فرمانده والهالا(همونی که ماسک داشت)*
کازو:حمله سمت فرمانده دسته سوم والهالا*
بقیه:درگیر شدن با هم*
دراکن،مایکی،باجی:مشت زدن محکم به فرمانده ها*
رینا،چیفویو،میتسویا،کازو:مشت زدن و مبارزه با پا*
•••••جایگاه تماشاچی•••••
ریندو:آنیکی،اون دختررو
ران:بهش نمیخوره انقد خوب مبارزه کنه
ریندو:فک کنم خواهر باجی کیسوکس
ران:هه...خیلی جسورع خوشم اومد
•••••••••میدون دعوا•••••••••
رینا:هوی یارووو خیلی قوی ای رازت چیه
طرف:خانوم کوچولو اینجا جای دخترایی مث تو نیس
رینا:پریدن رو سر یارو و لگد زدن بهش*چیزی فرمودید؟
باجی:ناک اوت کردن طرف*
((ریختن چن نفر سر باجی))
رینا:نی_چااااانننن
باجی:حواستو جم کن
چیفویو:رفتن کمک باجی*
میتسویا:مایکی...مای(لگد زدن به حریفش)کی کوشیییی
کازو:هی هی اون بالاس...دعواشون کجا رفته ای من ریدم تو این دعوا w(°o°)w
دراکن:حواستونو جم کنین اون مایکیه ها
مایکی:تمههههههه چی راجب من فک کردی؟(لگد زدن به همشون و انداختنشون)هه با یه ضربه کارتون تموم شد
حمله کردن یکی با چوب به طرف مایکی
مایکی:جاخالی دادن*
رینا:ک...کیساکییییی؟(。ò ∀ ó。)
میتسویا:پس از اولم خیانتکار بودن
باجی:میدونستم
چیفویو:مایکی_سان تو دردسره
دراکن:هانمای عوضییییی گمشو بمیر دیگع
هانما:هه چشم
رینا:رفتن سمت مایکی*برداشتن یه چوب*حمله کردن طرف کیساکی*
کیساکی:کاشی بیا
کاشی:اومدن جلو رینا*خانوم خشگله کجا؟
رینا:بمیر بابا
مایکی:در حال زدن کیساکی*ظاهرا فقد با پوب بلدی مبارزه کنی ریدی
رینا:پرت کردن کاشی اونور*رفتن پیش مایکی*مایکی...خوبی؟از سرت داره خون میاد
مایکی:عارع عارع خوب...(افتادن رو زانوهاش)
رینا:چت شد یهو؟!!!!
مایکی:خسته شدم
رینا:😂😂خیله خب من میرم اون پشت ببینم کسی نباشه(رفتن پایین از اون تپه)
*پشت تپه*
کیساکی:کسی حق نداره نقشه ی منو بهم بزنه(داخل ذهنش)
رینا:عه کیساکی ظاهرا من باید با تو درگیر شم
کیساکی:نمیتونی
رینا و کیساکی:در حال مبارزه*
کیساکی:الاااااان
رینا:هاع؟
•••••••••بعد از تموم شدن مبارزه•••••••••
یکی:دعوا تموم شد به نفع تومان
*صدای آژیر پلیس*
مایکی:همه فرار کنینننن
باجی:ر...رینااااا ریناااا کوشی؟رینااا ریناااا
میتسویا:چی شده؟
باجی:رینا نیس
ریندو:نشستن به عنوان تماشاچی عالیه
ران:موافقم
(((وارد شدن والهالا)))
هانما:تومان هنوز نیومده...هه فک کنم ترسیدن
(((وارد شدن تومان)))
(دراکن و مایکی جلوتر از همه،بغل دست دراکن به ترتیب رینا،چیفویو،میتسویا بغل دست مایکی به ترتیب باجی،کازو،تاکه)
رینا:هانما نه جدیییی هانمااااا؟
دراکن:هه پس خیانت کردی
مایکی:خیلی بچه ای
میتسویا:فک نمیکردم خیانت کنن
باجی:پس از اولم نقشت این بود
یه بنده خدایی:مبارزه رو شروع کنین
باجی،رینا:لبخند زدن*شکوندن قلنج*
میتسویا:در افتادن با فرمانده دسته ی دوم والهالا*
باجی:در افتادن با فرمانده دسته چارم والهالا*
مایکی:درگیر شدن با فرمانده دسته اول والهالا*
دراکن:درگیر شدن با هانما*
رینا:حمله کردن سمت نائب فرمانده والهالا(همونی که ماسک داشت)*
کازو:حمله سمت فرمانده دسته سوم والهالا*
بقیه:درگیر شدن با هم*
دراکن،مایکی،باجی:مشت زدن محکم به فرمانده ها*
رینا،چیفویو،میتسویا،کازو:مشت زدن و مبارزه با پا*
•••••جایگاه تماشاچی•••••
ریندو:آنیکی،اون دختررو
ران:بهش نمیخوره انقد خوب مبارزه کنه
ریندو:فک کنم خواهر باجی کیسوکس
ران:هه...خیلی جسورع خوشم اومد
•••••••••میدون دعوا•••••••••
رینا:هوی یارووو خیلی قوی ای رازت چیه
طرف:خانوم کوچولو اینجا جای دخترایی مث تو نیس
رینا:پریدن رو سر یارو و لگد زدن بهش*چیزی فرمودید؟
باجی:ناک اوت کردن طرف*
((ریختن چن نفر سر باجی))
رینا:نی_چااااانننن
باجی:حواستو جم کن
چیفویو:رفتن کمک باجی*
میتسویا:مایکی...مای(لگد زدن به حریفش)کی کوشیییی
کازو:هی هی اون بالاس...دعواشون کجا رفته ای من ریدم تو این دعوا w(°o°)w
دراکن:حواستونو جم کنین اون مایکیه ها
مایکی:تمههههههه چی راجب من فک کردی؟(لگد زدن به همشون و انداختنشون)هه با یه ضربه کارتون تموم شد
حمله کردن یکی با چوب به طرف مایکی
مایکی:جاخالی دادن*
رینا:ک...کیساکییییی؟(。ò ∀ ó。)
میتسویا:پس از اولم خیانتکار بودن
باجی:میدونستم
چیفویو:مایکی_سان تو دردسره
دراکن:هانمای عوضییییی گمشو بمیر دیگع
هانما:هه چشم
رینا:رفتن سمت مایکی*برداشتن یه چوب*حمله کردن طرف کیساکی*
کیساکی:کاشی بیا
کاشی:اومدن جلو رینا*خانوم خشگله کجا؟
رینا:بمیر بابا
مایکی:در حال زدن کیساکی*ظاهرا فقد با پوب بلدی مبارزه کنی ریدی
رینا:پرت کردن کاشی اونور*رفتن پیش مایکی*مایکی...خوبی؟از سرت داره خون میاد
مایکی:عارع عارع خوب...(افتادن رو زانوهاش)
رینا:چت شد یهو؟!!!!
مایکی:خسته شدم
رینا:😂😂خیله خب من میرم اون پشت ببینم کسی نباشه(رفتن پایین از اون تپه)
*پشت تپه*
کیساکی:کسی حق نداره نقشه ی منو بهم بزنه(داخل ذهنش)
رینا:عه کیساکی ظاهرا من باید با تو درگیر شم
کیساکی:نمیتونی
رینا و کیساکی:در حال مبارزه*
کیساکی:الاااااان
رینا:هاع؟
•••••••••بعد از تموم شدن مبارزه•••••••••
یکی:دعوا تموم شد به نفع تومان
*صدای آژیر پلیس*
مایکی:همه فرار کنینننن
باجی:ر...رینااااا ریناااا کوشی؟رینااا ریناااا
میتسویا:چی شده؟
باجی:رینا نیس
۲۵۱
۲۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.