شادی اور(part 25)
€سوبین شماره صندلیت چنده؟
¢امم 21
€اها منم 23 ام(ادمین:همه تصوراتتون خراب شد نه؟ فک کردین پیش هم میشینن😂)
من و رائون و تهیونگ توی یه ردیف سه نفره نشستیم که سمت پنجره رائون بود من وسط بودم کنارمم تهیونگ نشسته بود (تهیونگ داداش سوبینه و همسنه جیمینه). جیهوپ و جیمین توی یه ردیف دونفره،جونگ کوک و شوگا هم توی یه ردیف دو نفره نشستن. منتظر موندیم تا هواپیما حرکت کنه نیم ساعت از حرکت کردن هواپیما گذشته بودمن از بچگی عادت داشتم توی ماشین و هواپیما گیج خواب میشدم، چشمامو بستم و به صندلی تکیه دادم همین که سرمو گذاشتم خیلی زود خوابم برد
^ویو شوگا^
تهیونگ اومد پیش ما و گفت
ته:شوگا میشه جاتو با جای من عوض کنی میخوام با جونگ کوک حرف بزنم
€اوکی
بلند شدم رفتم جای تهیونگ نشستم کنار سوبین واوو خوابش برده بود رائون هم که کنار پنجره نشسته بود هم ایرپاد گوشش بود و داشت بیرونو نگاه میکرد دکمه کنار صندلی سوبینو فشار دادم و میخواستم صندلیشو یکم ببرم عقب (منظورم جوریه که صندلی رو به حالت خوابیده میکنن امیدوارم منظورم فهمیده باشین)که سرش افتاد روی شونم یهو هنگ کردم نمیتونستم صندلیشو بدم عقب فقط میتونستم یه کاری کنم اونم اینکه بزارم روی شونم بخوابه بعد 20 دقیقه منم خیلی خوابم میومد و ازونجایی که سوبین هنوز خواب بود تصمیم گرفتم منم بخوابم
*^فلش بک^ویو تهیونگ^*
شوگا رفت و منم نشستم کنار جونگ کوک چون بهم پیام داده بود بیام کنارش بشینم میخواد یه چیزی بهم بگه
ته:خب چی میخواستی بگی
ج.ک:میخواستم بگم.. که.. امم
ته:چیه نکنه عاشق شدی؟
ج.ک:هوم
ته:واقعا؟
ج.ک:اره
ته:اها ..حالا کی هس؟
ج.ک:امم چیزه.. ابجیت
ته:(ته شوک) وات؟ سوبین؟
ج.ک:هوم
ته:خب برنامت چیه
ج.ک:یعنی چی برنامم چیه
ته:منظورم اینکه که خب الان میخوای چیکار کنی؟ کی میخوای بهش بگی
ج.ک:یعنی تو مشکلی با این قضیه نداری؟
ته:منو چی فرض کردی؟ نه مشکل ندارم البته اگه سوبین هم دوست داشته باشه
ج.ک:میتونی برام یه کاری بکنی؟
ته:چه کاری؟
ج.ک:از سوبین بپرسی از چه جور پسرایی خوشش میاد
ته:میدونم ولی اوکی بازم میپرسم
ج.ک:اگه میدونی بگو
ته:پسرایی که کیوت باشن اروم باشن
ج.ک:همین؟
ته:تا جایی که من میدونم همین
ج.ک:اوکی
ته:میگم من میرم پیش شوگا شاید بخواد بگرده سرجاش
ج.ک:باش
رفتم سمت صندلی خودم که دیدم
ادامه دارد....
¢امم 21
€اها منم 23 ام(ادمین:همه تصوراتتون خراب شد نه؟ فک کردین پیش هم میشینن😂)
من و رائون و تهیونگ توی یه ردیف سه نفره نشستیم که سمت پنجره رائون بود من وسط بودم کنارمم تهیونگ نشسته بود (تهیونگ داداش سوبینه و همسنه جیمینه). جیهوپ و جیمین توی یه ردیف دونفره،جونگ کوک و شوگا هم توی یه ردیف دو نفره نشستن. منتظر موندیم تا هواپیما حرکت کنه نیم ساعت از حرکت کردن هواپیما گذشته بودمن از بچگی عادت داشتم توی ماشین و هواپیما گیج خواب میشدم، چشمامو بستم و به صندلی تکیه دادم همین که سرمو گذاشتم خیلی زود خوابم برد
^ویو شوگا^
تهیونگ اومد پیش ما و گفت
ته:شوگا میشه جاتو با جای من عوض کنی میخوام با جونگ کوک حرف بزنم
€اوکی
بلند شدم رفتم جای تهیونگ نشستم کنار سوبین واوو خوابش برده بود رائون هم که کنار پنجره نشسته بود هم ایرپاد گوشش بود و داشت بیرونو نگاه میکرد دکمه کنار صندلی سوبینو فشار دادم و میخواستم صندلیشو یکم ببرم عقب (منظورم جوریه که صندلی رو به حالت خوابیده میکنن امیدوارم منظورم فهمیده باشین)که سرش افتاد روی شونم یهو هنگ کردم نمیتونستم صندلیشو بدم عقب فقط میتونستم یه کاری کنم اونم اینکه بزارم روی شونم بخوابه بعد 20 دقیقه منم خیلی خوابم میومد و ازونجایی که سوبین هنوز خواب بود تصمیم گرفتم منم بخوابم
*^فلش بک^ویو تهیونگ^*
شوگا رفت و منم نشستم کنار جونگ کوک چون بهم پیام داده بود بیام کنارش بشینم میخواد یه چیزی بهم بگه
ته:خب چی میخواستی بگی
ج.ک:میخواستم بگم.. که.. امم
ته:چیه نکنه عاشق شدی؟
ج.ک:هوم
ته:واقعا؟
ج.ک:اره
ته:اها ..حالا کی هس؟
ج.ک:امم چیزه.. ابجیت
ته:(ته شوک) وات؟ سوبین؟
ج.ک:هوم
ته:خب برنامت چیه
ج.ک:یعنی چی برنامم چیه
ته:منظورم اینکه که خب الان میخوای چیکار کنی؟ کی میخوای بهش بگی
ج.ک:یعنی تو مشکلی با این قضیه نداری؟
ته:منو چی فرض کردی؟ نه مشکل ندارم البته اگه سوبین هم دوست داشته باشه
ج.ک:میتونی برام یه کاری بکنی؟
ته:چه کاری؟
ج.ک:از سوبین بپرسی از چه جور پسرایی خوشش میاد
ته:میدونم ولی اوکی بازم میپرسم
ج.ک:اگه میدونی بگو
ته:پسرایی که کیوت باشن اروم باشن
ج.ک:همین؟
ته:تا جایی که من میدونم همین
ج.ک:اوکی
ته:میگم من میرم پیش شوگا شاید بخواد بگرده سرجاش
ج.ک:باش
رفتم سمت صندلی خودم که دیدم
ادامه دارد....
۲.۷k
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.