پارت ۴۲
دکتر: الان میتونید . ولی همه با هم نمیتونید فقط یک نفر .
کوک: ممنونم آقای دکتر .
دکتر: خواهش میکنم وظیفه بود
کوک رو به پسرا کرد و گفت :
کوک: خب هیونکا من برم ا.ت رو ببینم .
نامجون: منم میرم کارای ترخیصش رو انجام بدم
هوپی: منم میرم داروهاشو بگیرم .
جین: منم میرم چیز ویزای مقوی بگیرم .
شوگا : منم با خوبا میرم
جیمین: منم میرم پول بیمارستان و حساب کنم
تهیونگ: منم میرم به اون یارو راننده ونه زنگ بزنم که بیاد .
کوک: هیونگا واقعا ممنونم که آنقدر هوامو دارین . دوستتون دارم .
ته ته : ( خنده مستطیلی )
شوگا: ( خنده های معروف خودش . خنده لثه ای )
جین: ( یه بوس دو انگشتی فرستاد . از همون بوسایی که تو کنسرت برا ما ارمیا میفرسته)
جیمین و نامی همچشمک زدن و هوپی هم دستشو دور صورت کوک قالب کرد و گفت : ما هم دوستت داریم جونگ کوکی و همشون رفتن . ( دکمه لفت زندگی کجاس؟ همین الان اینجا بوداااا )
کوک ویو:
بعد
عد از اینکه هیونگا رفتن منم رفتم توی اتاق پیش ا.ت . ا.ت خواب بود . کنار تختش نشستم و دستشو گرفتم . همینطوری داشتم نگاش میکردم که نفهمیدم کی خوابم برد .
وقتی بیدار شدم همزمان با من ا.ت هم بیدار شد
دوباره سریع دستشو گرفتم و گفتم : اوت چطوری؟ خوبی؟ حالت خوبه؟ درد نداری؟حالت بد نیس؟ دلت در نمیکنه؟ چی شده بود؟ ( از اینجا به بعد با بغض میگه) اون پسره بهت دست نزد که؟ چرا آنقدر تو دستشویی موندی ها؟
ا.ت: کوک قربونت برم . یه نفس بگیر آروم باش من خوبم نه درد دارم نه هیچی خوبم . نگران نباش هوم؟ اتاق عمل که نرفتم . حالا تو اول بگو من چند شده بود؟
کوک: خب دکتر مسمومیت غذایی بوده . ظاهراً حساسیت داشتی به اون .....اون......وایسا ببینم چی خوردی تو؟
ا.ت: امممم....کوکتل میگو ( یه نوع خوراک دریاییه)
کوک: خبببب همون . حساسیت داری هوم؟ خب چرا میخوری اسکل؟
ا.ت: چمیدونم گفتم شاید درست شده باشه .
آخه از بچگی حساسیت داشتم و کلی وقت بود میگو نخورده بودم یونو؟
کوک: خیلی خب انکار نکن.
کوک: (دوباره با بغض ) میگم ا.ت ....او...اون پسره .....بهت دست نزد که هوم؟
ا.ت: نه قربونت برم . نه کاری نکرد . تا آمد نزدیک هلش دادم بعد افتادم بیهوش شدم دیگه بعدش نفهمیدم چی شد؟
کوک: دقیقا همون موقع که داشتی میوفتادی من و هیونکا آمدیم . من آمدم تو رو قبل از اینکه بیوفتی گرفتمت بعدش هوپی هیونگ زنگ زد اورژانس من با تو آمدم بیمارستان و هیونکا هم اون پسره رو دادن دست پلیس و الان رفتن کارای ترخیص و ... تو رو انجام بدن .
.................................
خب خب خب
از این پارت به بعد میخوام شرط بذارم .
ولی عادلانه .
لایک: ۳
کامنت:۳
کوک: ممنونم آقای دکتر .
دکتر: خواهش میکنم وظیفه بود
کوک رو به پسرا کرد و گفت :
کوک: خب هیونکا من برم ا.ت رو ببینم .
نامجون: منم میرم کارای ترخیصش رو انجام بدم
هوپی: منم میرم داروهاشو بگیرم .
جین: منم میرم چیز ویزای مقوی بگیرم .
شوگا : منم با خوبا میرم
جیمین: منم میرم پول بیمارستان و حساب کنم
تهیونگ: منم میرم به اون یارو راننده ونه زنگ بزنم که بیاد .
کوک: هیونگا واقعا ممنونم که آنقدر هوامو دارین . دوستتون دارم .
ته ته : ( خنده مستطیلی )
شوگا: ( خنده های معروف خودش . خنده لثه ای )
جین: ( یه بوس دو انگشتی فرستاد . از همون بوسایی که تو کنسرت برا ما ارمیا میفرسته)
جیمین و نامی همچشمک زدن و هوپی هم دستشو دور صورت کوک قالب کرد و گفت : ما هم دوستت داریم جونگ کوکی و همشون رفتن . ( دکمه لفت زندگی کجاس؟ همین الان اینجا بوداااا )
کوک ویو:
بعد
عد از اینکه هیونگا رفتن منم رفتم توی اتاق پیش ا.ت . ا.ت خواب بود . کنار تختش نشستم و دستشو گرفتم . همینطوری داشتم نگاش میکردم که نفهمیدم کی خوابم برد .
وقتی بیدار شدم همزمان با من ا.ت هم بیدار شد
دوباره سریع دستشو گرفتم و گفتم : اوت چطوری؟ خوبی؟ حالت خوبه؟ درد نداری؟حالت بد نیس؟ دلت در نمیکنه؟ چی شده بود؟ ( از اینجا به بعد با بغض میگه) اون پسره بهت دست نزد که؟ چرا آنقدر تو دستشویی موندی ها؟
ا.ت: کوک قربونت برم . یه نفس بگیر آروم باش من خوبم نه درد دارم نه هیچی خوبم . نگران نباش هوم؟ اتاق عمل که نرفتم . حالا تو اول بگو من چند شده بود؟
کوک: خب دکتر مسمومیت غذایی بوده . ظاهراً حساسیت داشتی به اون .....اون......وایسا ببینم چی خوردی تو؟
ا.ت: امممم....کوکتل میگو ( یه نوع خوراک دریاییه)
کوک: خبببب همون . حساسیت داری هوم؟ خب چرا میخوری اسکل؟
ا.ت: چمیدونم گفتم شاید درست شده باشه .
آخه از بچگی حساسیت داشتم و کلی وقت بود میگو نخورده بودم یونو؟
کوک: خیلی خب انکار نکن.
کوک: (دوباره با بغض ) میگم ا.ت ....او...اون پسره .....بهت دست نزد که هوم؟
ا.ت: نه قربونت برم . نه کاری نکرد . تا آمد نزدیک هلش دادم بعد افتادم بیهوش شدم دیگه بعدش نفهمیدم چی شد؟
کوک: دقیقا همون موقع که داشتی میوفتادی من و هیونکا آمدیم . من آمدم تو رو قبل از اینکه بیوفتی گرفتمت بعدش هوپی هیونگ زنگ زد اورژانس من با تو آمدم بیمارستان و هیونکا هم اون پسره رو دادن دست پلیس و الان رفتن کارای ترخیص و ... تو رو انجام بدن .
.................................
خب خب خب
از این پارت به بعد میخوام شرط بذارم .
ولی عادلانه .
لایک: ۳
کامنت:۳
۵.۲k
۲۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.