سناریو
#سناریو
#سناریودرخواستی
وقتی به عنوان خواهر ۱۳ سالشون میری بار و ساعت ۳ شب برمیگردی
هیونجین:قاطی میکنه مث سگ میزنتت
(میخواستی زودتر بیایی خونه تقصیر خودته)
لینو:کلی دعوات میکنه و میره هرچی خرابی پیشش داشتیو ب مامانت میگه
بنگ چان : تا الان کودوم گوری بودی؟*باعصبانیت*
ا/ت:عااااا
بنگ چان:زهرمار عااا یکبار دیگه ببینم تا اینموقعه ی شب بیرون باشی اونم بار با این لباس من میدونمو تو
فیلکس :این بچه خودشم همراهت بار بوده
سونگمین:خواب بوده نفهمیده
جیسونگ:دلیلشو میپرسه و میشنه باهات صحبت میکنه و کلی نصیحتت میکنه ک دیگه اینکارو انجام ندی
چانگبین: میره به باباتون میگه اون بیاد تورو بزنه
جونگین:اونشب چون خستست میخوابه و فردا به حسابت میرسه
اصکیه شما نشانه ی قدرت من است هاها
#سناریودرخواستی
وقتی به عنوان خواهر ۱۳ سالشون میری بار و ساعت ۳ شب برمیگردی
هیونجین:قاطی میکنه مث سگ میزنتت
(میخواستی زودتر بیایی خونه تقصیر خودته)
لینو:کلی دعوات میکنه و میره هرچی خرابی پیشش داشتیو ب مامانت میگه
بنگ چان : تا الان کودوم گوری بودی؟*باعصبانیت*
ا/ت:عااااا
بنگ چان:زهرمار عااا یکبار دیگه ببینم تا اینموقعه ی شب بیرون باشی اونم بار با این لباس من میدونمو تو
فیلکس :این بچه خودشم همراهت بار بوده
سونگمین:خواب بوده نفهمیده
جیسونگ:دلیلشو میپرسه و میشنه باهات صحبت میکنه و کلی نصیحتت میکنه ک دیگه اینکارو انجام ندی
چانگبین: میره به باباتون میگه اون بیاد تورو بزنه
جونگین:اونشب چون خستست میخوابه و فردا به حسابت میرسه
اصکیه شما نشانه ی قدرت من است هاها
۴.۵k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.