زندگي کاگارا چان؟
زندگي کاگارا چان؟
پارت 2
این بخش:هاشیرای آتش گذشته
از زبان رنگوکو شینجیرو(بابای رنگوکو)
ماموریت گرفته بودم که به خونه ای شیطان حمله کرده به سرعت به طرف مقصد رفتم
چی خورشید داره طلوع میکنه این بده این بده لعنتی اههه دیر رسیدم شیطان رفته بود فقط یه دختر بچه عجیب کنار خونه وایساده بود رفتم نزدیکش
شی(مخفف شینجیرو*وقتی خيلي گشادی*):سلام دختر کوچولو
کاگا(مخفف کاگارا):سلام آقا شما میدونید چه اتفاقی برای خانوادم افتاده
شی:گفتنش سخته ولی متاسفم خانوادت توسط یه شیطان که آدم میخوره مردن
کاگا:نانی؟نانده؟یادا یادااا یاداااااااا(ترجمه:چی؟چرا؟ نمیخام نمیخاممم نمیخاممممم)
شی:نگران نباش جایی هست که بتونی اونجا زندگي کنی؟
کاگا:های(به دروغ)(ترجمه:بله)
شی:خب پس من دیگه میرم
__________________________________________
این پارت چطور بود میناا
پارت 2
این بخش:هاشیرای آتش گذشته
از زبان رنگوکو شینجیرو(بابای رنگوکو)
ماموریت گرفته بودم که به خونه ای شیطان حمله کرده به سرعت به طرف مقصد رفتم
چی خورشید داره طلوع میکنه این بده این بده لعنتی اههه دیر رسیدم شیطان رفته بود فقط یه دختر بچه عجیب کنار خونه وایساده بود رفتم نزدیکش
شی(مخفف شینجیرو*وقتی خيلي گشادی*):سلام دختر کوچولو
کاگا(مخفف کاگارا):سلام آقا شما میدونید چه اتفاقی برای خانوادم افتاده
شی:گفتنش سخته ولی متاسفم خانوادت توسط یه شیطان که آدم میخوره مردن
کاگا:نانی؟نانده؟یادا یادااا یاداااااااا(ترجمه:چی؟چرا؟ نمیخام نمیخاممم نمیخاممممم)
شی:نگران نباش جایی هست که بتونی اونجا زندگي کنی؟
کاگا:های(به دروغ)(ترجمه:بله)
شی:خب پس من دیگه میرم
__________________________________________
این پارت چطور بود میناا
۱.۵k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.