فرزند خوانده
پارت ۱۴
کوک: کار بدی بود اگه بود بگو انجام بدم
ا.ت : بچه پروووو
کوک: تا فعلا تو پرویی نه من
ا.ت : ولم کن جیییغغغغغغغغغغغغغغغ
کوک : گوشم کر شدد
ا.ت : ولم کن صبحونه نمیخوام
کوک : باشه
ولش کردم که دیدم پاشد رفت تو حیاط منم پاشدم رفتم رومبل نشستم رفتم تو گوشیم بعد چند مین صدا در اومد فهمیدم ا.ت اومد داخل محل ندادم که یکی از پشت آب ریخت رو خیسم کرد برگشتم دیدم جیمینه
پاشدم رفتم سراغش
کوک: مگه مرض داریییی
جیمین : شاید
کوک: معلومه داری
جیمین : با بزرگ ترت درست صحبت کن بچه
کوک: هووففف با بزرگترت درست صحبت کن (ادای جیمین رو در میاره )
جیمین یدونه زد پس کلم
کوک : چته چرا میزنی
جیمین : تا تو باشی ادا منو در نیاری
ا.ت : بسه دیگه چرا عین موش و گربه بهم میپرین
جیمین و کوک : به تو چه بچه
که ا.ت یدونه زد پس کله دوتامون و خاست بره که دستش رو گرفتم
ا.ت : ولم کننننن
کوک: نشد دیگه بزنی و بزارم بری
که دیدم نشست زمین و سعی داشت دستش رو دراره کنه ......
کوک: کار بدی بود اگه بود بگو انجام بدم
ا.ت : بچه پروووو
کوک: تا فعلا تو پرویی نه من
ا.ت : ولم کن جیییغغغغغغغغغغغغغغغ
کوک : گوشم کر شدد
ا.ت : ولم کن صبحونه نمیخوام
کوک : باشه
ولش کردم که دیدم پاشد رفت تو حیاط منم پاشدم رفتم رومبل نشستم رفتم تو گوشیم بعد چند مین صدا در اومد فهمیدم ا.ت اومد داخل محل ندادم که یکی از پشت آب ریخت رو خیسم کرد برگشتم دیدم جیمینه
پاشدم رفتم سراغش
کوک: مگه مرض داریییی
جیمین : شاید
کوک: معلومه داری
جیمین : با بزرگ ترت درست صحبت کن بچه
کوک: هووففف با بزرگترت درست صحبت کن (ادای جیمین رو در میاره )
جیمین یدونه زد پس کلم
کوک : چته چرا میزنی
جیمین : تا تو باشی ادا منو در نیاری
ا.ت : بسه دیگه چرا عین موش و گربه بهم میپرین
جیمین و کوک : به تو چه بچه
که ا.ت یدونه زد پس کله دوتامون و خاست بره که دستش رو گرفتم
ا.ت : ولم کننننن
کوک: نشد دیگه بزنی و بزارم بری
که دیدم نشست زمین و سعی داشت دستش رو دراره کنه ......
۱۲.۵k
۱۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.