my old lover 6
Part six 6
فیک یونگی...
مثل جن زده ها روی تخت سیخ نشست... درسته، از وقتی بهش تج.اوز شده بود هرشب خواب مدوسا رو میدید... شاید بخاطر اینه ک خیلی رویا پردازه، شایدم بخاطر فیلمهاییه ک میبینه... ولی اون میدونه قطعا ی چیزی هست ک هرشب ی خواب و میبینه... هرشب مدوسا ازش میخواد تا انتقامشو بگیره، ولی چجوری؟ باید قاتل ش و مردها و بکشه؟ یا شایدم باید زجر کششون کنه... اهمیتی نداره، چون ب نظرش همه ی اینا ی خوابه...
سرشو خیلی اروم یکم چرخوند، ولی صدای جیغش باعث شد هانیول بیدار ش.... با دیدن یونگی ای ک مثل برق گرفته ها جلوش واستاده بود و نگاش میکرد همین ک سکته نکرد خیلی زیاد بود...
+اینجا چ غلطی میکنی دقیقا؟
_با رییست درست حرف بزن، دختره ی کم عقل
+کدوم رییسی نصفه شب بالاسر کارمندش مثل جنا وایمیسته؟
_گفته بودم میام بالاسرت (جر🤣)
+هار هار هار خندیدم چقد
ات بدون اهمیت ب یونگی و هانیول و ک مثل معلولای ذهنی نگاهش میکردن سمت اشپزخونه رفت تا یکم اب بخوره... قلبش داشت از سینش میزد بیرون... هم بخاطر خواب چرت و پرتش، هم بخاطر مین کَت یونگیه کم عقل...
تا اومد ی قلوپ اب بخوره ی نفر محکم دستش و زد ب شونه ی ات ک مساوی با جیغ کشیدنش شد... ولی وقتی برگشت و دید هانیوله نفس عمیقی کشید، ولی صدتا فحش توی دلش ب هانیول داد...
فیک یونگی...
مثل جن زده ها روی تخت سیخ نشست... درسته، از وقتی بهش تج.اوز شده بود هرشب خواب مدوسا رو میدید... شاید بخاطر اینه ک خیلی رویا پردازه، شایدم بخاطر فیلمهاییه ک میبینه... ولی اون میدونه قطعا ی چیزی هست ک هرشب ی خواب و میبینه... هرشب مدوسا ازش میخواد تا انتقامشو بگیره، ولی چجوری؟ باید قاتل ش و مردها و بکشه؟ یا شایدم باید زجر کششون کنه... اهمیتی نداره، چون ب نظرش همه ی اینا ی خوابه...
سرشو خیلی اروم یکم چرخوند، ولی صدای جیغش باعث شد هانیول بیدار ش.... با دیدن یونگی ای ک مثل برق گرفته ها جلوش واستاده بود و نگاش میکرد همین ک سکته نکرد خیلی زیاد بود...
+اینجا چ غلطی میکنی دقیقا؟
_با رییست درست حرف بزن، دختره ی کم عقل
+کدوم رییسی نصفه شب بالاسر کارمندش مثل جنا وایمیسته؟
_گفته بودم میام بالاسرت (جر🤣)
+هار هار هار خندیدم چقد
ات بدون اهمیت ب یونگی و هانیول و ک مثل معلولای ذهنی نگاهش میکردن سمت اشپزخونه رفت تا یکم اب بخوره... قلبش داشت از سینش میزد بیرون... هم بخاطر خواب چرت و پرتش، هم بخاطر مین کَت یونگیه کم عقل...
تا اومد ی قلوپ اب بخوره ی نفر محکم دستش و زد ب شونه ی ات ک مساوی با جیغ کشیدنش شد... ولی وقتی برگشت و دید هانیوله نفس عمیقی کشید، ولی صدتا فحش توی دلش ب هانیول داد...
۲۴.۰k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.