دو ماه سفید پارت 20
ات ویو
سرم خیلی درد میکرد کم کم چشمامو باز کردم دیدم روی تحت مشکیه ی نفر بودم خواست بیام پایین از رو تخت سرم خیلی خیلی درد گرفت ک با جیغم در با شدت باز شد افتادم زمین دست از سرم گرفته بودم هرکاری میکردم خوب نمیشد یهو دیدم.....
کوک: ات اتتت حالت خوبهه جواب منو بده(نگران و با داد)
ات: جو..نگ کو..ک(با بیحالی دست از سرش گرفته)
کوک: اره منم ات لطفا چشماتو نبند باشه(نگران)
ات:بغ..ل..م ک..ن(بیحال)
کوک:(از خدا خواسته اته رو سفت بغل کرد)
ات:جو..ن..گ کو..ک نمیدو..نی.. چیا.. کشیدم بعد.. از رف..تن..ت(گریه بیحال)
کوک:ات هیشش الان پیشتم(سرشو گرفته محکم اشک تو چشماش جم شده بود)
ات:جونگ کوک خیلی بهت گفتم من بهت خیانت نکردممم چراا گوشش ندادییی(گریش ب شدت زیاد بود ک خودت کوک هم ترسیده بود)
کوک:ات منو ببخش من درموردت خیلی اشتباه کردمم اون شب ک رفتم بار ی مردی اومد پیشم گفت ات داره بهت خیانت میکنه گفتم من به ات اطمینان دارم ات هیچ وقت همچین کاری نمیکنه ک یهو عکسا رو بهم نشوون داددد ( گریهههه داد) (تو بغل همن)
کوک:بعد از اون شب خواب ب چشمم نیومد تا دیشب ولی من کسی ک میخواسته ما رو از هم جدا کنه پیدا کردم کشتم و فهمیدم همه ی اون عکسااا الکییی بودهههه واقعااا منوو ببخش من خیلی نفهم بودممم اتههه من بدون تو نمیتونم زندگی کنم(گریههههه داد)
ات: جونگ کوک چرااااا چراااااا این کارو باهام کردی(گریههههههههههه)
کوک:اته من رو واقعااا ببخششش ....اصلا یفرست دیگه بهم بدهه لطفااا(گریههه ناجور)
ک یهوو.......
..................................................................
دوستام
سرم خیلی درد میکرد کم کم چشمامو باز کردم دیدم روی تحت مشکیه ی نفر بودم خواست بیام پایین از رو تخت سرم خیلی خیلی درد گرفت ک با جیغم در با شدت باز شد افتادم زمین دست از سرم گرفته بودم هرکاری میکردم خوب نمیشد یهو دیدم.....
کوک: ات اتتت حالت خوبهه جواب منو بده(نگران و با داد)
ات: جو..نگ کو..ک(با بیحالی دست از سرش گرفته)
کوک: اره منم ات لطفا چشماتو نبند باشه(نگران)
ات:بغ..ل..م ک..ن(بیحال)
کوک:(از خدا خواسته اته رو سفت بغل کرد)
ات:جو..ن..گ کو..ک نمیدو..نی.. چیا.. کشیدم بعد.. از رف..تن..ت(گریه بیحال)
کوک:ات هیشش الان پیشتم(سرشو گرفته محکم اشک تو چشماش جم شده بود)
ات:جونگ کوک خیلی بهت گفتم من بهت خیانت نکردممم چراا گوشش ندادییی(گریش ب شدت زیاد بود ک خودت کوک هم ترسیده بود)
کوک:ات منو ببخش من درموردت خیلی اشتباه کردمم اون شب ک رفتم بار ی مردی اومد پیشم گفت ات داره بهت خیانت میکنه گفتم من به ات اطمینان دارم ات هیچ وقت همچین کاری نمیکنه ک یهو عکسا رو بهم نشوون داددد ( گریهههه داد) (تو بغل همن)
کوک:بعد از اون شب خواب ب چشمم نیومد تا دیشب ولی من کسی ک میخواسته ما رو از هم جدا کنه پیدا کردم کشتم و فهمیدم همه ی اون عکسااا الکییی بودهههه واقعااا منوو ببخش من خیلی نفهم بودممم اتههه من بدون تو نمیتونم زندگی کنم(گریههههه داد)
ات: جونگ کوک چرااااا چراااااا این کارو باهام کردی(گریههههههههههه)
کوک:اته من رو واقعااا ببخششش ....اصلا یفرست دیگه بهم بدهه لطفااا(گریههه ناجور)
ک یهوو.......
..................................................................
دوستام
۱۲.۷k
۰۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.