پارت ²⁰

لینو: سلام صبح بخیر همگی
لیسا: سلام بچه ها
هیونجین: سلام دوقلو های شلخته. چقدر دیر کردید الدنگای بدرد نخور!
لینو: عه هیونجین، ببخشید من یکم گشنم بود.
لیسا: اره. همیشه گشنشه. تفلکی هان..
لینو: چه ربطی به هان داره؟
لیسا: چو_چون..
هیونجین: فیلم شروع شد ما هنوز جلو در سینما وایستادیم. بریم دیگه
لینو: راستی فلیکس کو؟
هیونجین: پاپکرن خریده منتظر مائه. بریم.
فلیکس: کجا مونده پس؟
هان: برم دنبالش؟
فلیکس: عااا نه اومد. اومد!
خوب از زبان من "نویسنده"
با همکاری سونگمین، هیونجین، لیسا، فلیکس قراره امروز دو تا کبوتر عاشق به هم برسن، هان جلوتر از همه وارد اتاقک سینما شد روی ردیف اول نشست.
هان: فلیکـ... لینو؟!
لینو: هانا!!!؟
هان: تـ_تو اینجا چیکار...
ه. ل: "فلیکس!!!!!
لینو: خوب فیلمو ببینیم.
هان: آره
اون الان کنارم نشسته فرصت دارم بهش بگم.
*اخرای فیلم.
- اوه ماریا امشب چه زیبا شدی!
+ ممنون جس
- ماریا، نمیتونم تحمل کنم. زیبایی تو غیر قابل باوره. تو قابل ستایشی!
+... ممنونم جستونی!!
- اگر روزی دلم شکست می‌خواهم تو چسب زخمی برای این دل شکسته باشی.
+آه جس منم دوست دارم.
بیرون از سینما.
هان: چقدر مسخره بهم اعتراف کردن
لینو: راست میگی همو دوست دارن مثل آدم به هم نمی‌گن وای دل شکسته من مسخره مثل آدم بهش بگو.
هان: آره والا بعد راحت بهش گفت مثلاً
" لینو من دوست دارم "
لینو: منم دوست دارم هانا!
هان: چی؟
لینو: گفتم دوست دارم! ♡
هان: اها، اره اگه اینجوری اعتراف میکردن بهتر بود.
لینو: نه ببین،
هانا من دوست دارم🥹❤
هان: ل_لینووووو.... منم دوست دارم🥹💞