پادشاه سنگ دل من پارت 18
ویو جیمین
داشتم تو حیاط میچرخیدم ک صدای گریه میومد صدارو دنبال کردم و ب ات رسیدم چقدر کیوت بود ولی چرا گریه میکرد
جیمین: حالت خوبه؟ چرا گریه میکنی؟
خواست تعظیم کنه ولی نزاشتم
جیمین: لازم نیست با من رسمی حرف بزنی یا تعظیم کنی
جیمین: حالا واسه چی گریه میکنی؟
ات: اعم خب چیزه
فهمیدم دوست نداره بگه
جیمین: اگه دوست نداری نگو ولی گریه نکن
خودمو ب کیوت ترین حالت ممکن دراوردم
اونم خندید
ویو ات
سعی داشت منو بخندونه خیلی کیوت بود منم خندم گرفت
جیمین: حالا ک خندیدی بیا بریم داخل وگرنه سرما میخوری
(یادم رفت بگم هوا بارونیه)
رفتیم داخل مثل موش آبکشیده شده بودیم نامجون ک مارو دید دهنش وا موند
ماهم رفتیم لباسامونو عوض کنیم
ویو کوک
تو اتاقم بودم ب اتفاقای امروز فکر میکردم ک وزیر سلطنتی در زد
کوک: بیا تو
وزیر: درود سرورم.. شمل دربار بهم گفت ات ک امروز خدمتکار شخصی شما شده نشونه های جادو
داره باید هرچه زودتر از شرش خلاص بشیم وگرنه ب شما حمله میکنه معلوم نیست پشت اون صورت معصوم چ نقشه پلیدی هست
کوک: اون ب من آسیبی نمیزنه (داد)
وزیر: سرورم اون بلخره ب شما حمله میکنه من بهتون ثابت میکنم
کوک:چجوری ها
وزیر:ما ی مهمونی راه میدازیم بدون هیچ نگهبانی و اونو با چیز هایی مثل خون وسوسه میکنیم اگه حمله نکرد جون منو بگیرید
کوک: باشه
ات: سرورم بیاین شام
کوک: الان میام
رفتم پایین و......
ببخشید کم بود شرطا برای پارت بعد
3 فالو
20 لایک
35 کامنت
داشتم تو حیاط میچرخیدم ک صدای گریه میومد صدارو دنبال کردم و ب ات رسیدم چقدر کیوت بود ولی چرا گریه میکرد
جیمین: حالت خوبه؟ چرا گریه میکنی؟
خواست تعظیم کنه ولی نزاشتم
جیمین: لازم نیست با من رسمی حرف بزنی یا تعظیم کنی
جیمین: حالا واسه چی گریه میکنی؟
ات: اعم خب چیزه
فهمیدم دوست نداره بگه
جیمین: اگه دوست نداری نگو ولی گریه نکن
خودمو ب کیوت ترین حالت ممکن دراوردم
اونم خندید
ویو ات
سعی داشت منو بخندونه خیلی کیوت بود منم خندم گرفت
جیمین: حالا ک خندیدی بیا بریم داخل وگرنه سرما میخوری
(یادم رفت بگم هوا بارونیه)
رفتیم داخل مثل موش آبکشیده شده بودیم نامجون ک مارو دید دهنش وا موند
ماهم رفتیم لباسامونو عوض کنیم
ویو کوک
تو اتاقم بودم ب اتفاقای امروز فکر میکردم ک وزیر سلطنتی در زد
کوک: بیا تو
وزیر: درود سرورم.. شمل دربار بهم گفت ات ک امروز خدمتکار شخصی شما شده نشونه های جادو
داره باید هرچه زودتر از شرش خلاص بشیم وگرنه ب شما حمله میکنه معلوم نیست پشت اون صورت معصوم چ نقشه پلیدی هست
کوک: اون ب من آسیبی نمیزنه (داد)
وزیر: سرورم اون بلخره ب شما حمله میکنه من بهتون ثابت میکنم
کوک:چجوری ها
وزیر:ما ی مهمونی راه میدازیم بدون هیچ نگهبانی و اونو با چیز هایی مثل خون وسوسه میکنیم اگه حمله نکرد جون منو بگیرید
کوک: باشه
ات: سرورم بیاین شام
کوک: الان میام
رفتم پایین و......
ببخشید کم بود شرطا برای پارت بعد
3 فالو
20 لایک
35 کامنت
۷.۴k
۰۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.