پارت پنج خرگوش من
خواستم بلند شم دیدم جونگ کوک داره عرق میکنه رفتم براش قرص اوردم بیدار شد
کوک ویو
با سردردی بلند شدم دیدم ات نیس
یهتو ات مثل جن زده ها دست به قرص اومد
ات واییی نفسم گرفت (درحال تنفس)
کوک چته صرفه
ات بیا اینو بخور
کوک چیزیم نیس
ات اره جون عمت چیزی نیست میگم بخورررر
کوک باشه
ات وایسا برات یه چیزی بیارم
کوک چی میاری برا(خواست جمله شو تموم کنه که در بسته شد)
کوک ایی سرم
ات با یه سبد پر از شیر موز و هویج اومد
کوک عررررررررر داد
ات کر کردی منو کوک بیا
کوک. کوک؟
ات چیه بده
کوک. نه خوبه. لبخند خرگوشی
ات بو.. سش کرد
کوک. اگه مریض نبودم نیم ساعت باید روی تخت میبودی
ات. خب باشه پرو نشو
بعد رفتم توی حال ناهار خوردم رفتم ببرم واسه کوک
دیدم خوابه وایی چقد خوشگله لپشو بو.. سیدم غذارو گذاشتم که بیدار شد مثل جن زده ها یتو پرید بغلم
ات چیشده. ترسیده
کوک. میشه. دربارش حرف نزنی فقط دعا کن دوباره خرگوش نشممم. داشت بغضش میگرفت
ات یااا من جونگ کوک خودمو میخوامممم خرگوش نوموخاممممم وایسا چرا بغض کردی
کوک. خیلی دوست دارم ات
ات منم همینطور
ات رفت چرت بزنه کوک رفت قایمکی تقویم رو نگا کرد دید دو روز دیگه تولدشه
با خودش گفت. اممممممم باید سوپرایزش کنم بعد اعتراف کامل کنم اره حله
ات بیدار شد دید کوک روی مبله
ات. سلام
کوک سلام ات. سرد
ات. یکم ناراحت شد و رفت خوابید
ات داخل اتاق داشت میگفت
ات چرا مگه من کاریش کردم که اینطوریشده بام(بغض)
ات انقدر گریه کرد تا خوابید
کوک ویو
میدونم الان داره گریه میکنه ولی واس سوپرایزش کنم
کارتشو برداشت رفت فروشگاه
کوک اممم قبلا بهم گفته بود که قرمز و سیاه دوست داره پس یه لباس جشن سیاه و قرمز میگیرم براش با چوکر ووو چیزای دیگه که دارکه.
رفتم فروشگاه حلقه خریدم و نرفتم خونه
رفت همه چیزو انجام داد دیگه دوازده شببود دیگه همونجا موند
کوک ویو
با سردردی بلند شدم دیدم ات نیس
یهتو ات مثل جن زده ها دست به قرص اومد
ات واییی نفسم گرفت (درحال تنفس)
کوک چته صرفه
ات بیا اینو بخور
کوک چیزیم نیس
ات اره جون عمت چیزی نیست میگم بخورررر
کوک باشه
ات وایسا برات یه چیزی بیارم
کوک چی میاری برا(خواست جمله شو تموم کنه که در بسته شد)
کوک ایی سرم
ات با یه سبد پر از شیر موز و هویج اومد
کوک عررررررررر داد
ات کر کردی منو کوک بیا
کوک. کوک؟
ات چیه بده
کوک. نه خوبه. لبخند خرگوشی
ات بو.. سش کرد
کوک. اگه مریض نبودم نیم ساعت باید روی تخت میبودی
ات. خب باشه پرو نشو
بعد رفتم توی حال ناهار خوردم رفتم ببرم واسه کوک
دیدم خوابه وایی چقد خوشگله لپشو بو.. سیدم غذارو گذاشتم که بیدار شد مثل جن زده ها یتو پرید بغلم
ات چیشده. ترسیده
کوک. میشه. دربارش حرف نزنی فقط دعا کن دوباره خرگوش نشممم. داشت بغضش میگرفت
ات یااا من جونگ کوک خودمو میخوامممم خرگوش نوموخاممممم وایسا چرا بغض کردی
کوک. خیلی دوست دارم ات
ات منم همینطور
ات رفت چرت بزنه کوک رفت قایمکی تقویم رو نگا کرد دید دو روز دیگه تولدشه
با خودش گفت. اممممممم باید سوپرایزش کنم بعد اعتراف کامل کنم اره حله
ات بیدار شد دید کوک روی مبله
ات. سلام
کوک سلام ات. سرد
ات. یکم ناراحت شد و رفت خوابید
ات داخل اتاق داشت میگفت
ات چرا مگه من کاریش کردم که اینطوریشده بام(بغض)
ات انقدر گریه کرد تا خوابید
کوک ویو
میدونم الان داره گریه میکنه ولی واس سوپرایزش کنم
کارتشو برداشت رفت فروشگاه
کوک اممم قبلا بهم گفته بود که قرمز و سیاه دوست داره پس یه لباس جشن سیاه و قرمز میگیرم براش با چوکر ووو چیزای دیگه که دارکه.
رفتم فروشگاه حلقه خریدم و نرفتم خونه
رفت همه چیزو انجام داد دیگه دوازده شببود دیگه همونجا موند
۹.۱k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.