unreal friendship
پارت ۳
ا.ت: سولی به نظرت این قشنگه
سولی: نه به نظرم این یکی لباسه بهتره
ا.ت: اوهوم خوبه من هین اینو میخرم (لباس ا.ت ۲)
تو چی؟
سولی: نمیدونمممم
ا.ت: سولی این رو نگاه خیلی کیوته
سولی: وایی آره چه کیوته من همینو میخوام (لباس سولی ۳)
ا.ت: واییییی چقدر گشنمه بریم یه چیزی بخوریم
سولی: آره منم گشنمه
ا.ت: خب حالا کجا بریم
سولی: من یه جایی رو میشناسم غذا هاش خیلی خوبه بریم اونجا
ا.ت: باش
سولی: فقط یه چیزی اینکه اون مغازه مال شوگا و جیمین
ا.ت: خب باشه مهم نیست
سولی: واقعا
ا.ت: آره مگه چیه
سولی: آخه هیچکدوم از بچه ها مغازه اونا نمیرن چون شوگا و جیمین گفتن که نرن
ا.ت: بعثه نظر من که اصلا مهم نیس
( پرش زمانی وقتی که رسیدن مغازه جیمین و شوگا)
شوگا: هی شما اینجا چیکار میکنید
ا.ت: معلوم نیس اومدیم غذا بخوریم
شوگا: اما من گفته بودم که به مغازه ما نیاین
ا.ت: اینجا یه مغازه است پس هر کسی میتونه بیاد
بیا بریم داخل سولی
شوگا: هی با توام
(ا.ت به شوگا محل نداد و رفت داخل)
ا.ت: واقعا خوشمزه بود حلا بیا بریم خونه حاضر بشیم برای شب
سولی: باش
ویو ا.ت
وقتی رفتیم خونه یک آرایش ملیح کردم اما بر عکس من سولی آرایشش خیلی غلیظ بود و هر دوتامون هم موهامون رو باز گذاشتیم لباس هامونم پوشیدیم و حاضر حاضر بودیم
ویو سولی
وقتی حاضر شدیم رفتیم پایین و سوار ماشین من شدیم و رفتیم پارتی
وقتی رسیدیم.......
ا.ت: سولی به نظرت این قشنگه
سولی: نه به نظرم این یکی لباسه بهتره
ا.ت: اوهوم خوبه من هین اینو میخرم (لباس ا.ت ۲)
تو چی؟
سولی: نمیدونمممم
ا.ت: سولی این رو نگاه خیلی کیوته
سولی: وایی آره چه کیوته من همینو میخوام (لباس سولی ۳)
ا.ت: واییییی چقدر گشنمه بریم یه چیزی بخوریم
سولی: آره منم گشنمه
ا.ت: خب حالا کجا بریم
سولی: من یه جایی رو میشناسم غذا هاش خیلی خوبه بریم اونجا
ا.ت: باش
سولی: فقط یه چیزی اینکه اون مغازه مال شوگا و جیمین
ا.ت: خب باشه مهم نیست
سولی: واقعا
ا.ت: آره مگه چیه
سولی: آخه هیچکدوم از بچه ها مغازه اونا نمیرن چون شوگا و جیمین گفتن که نرن
ا.ت: بعثه نظر من که اصلا مهم نیس
( پرش زمانی وقتی که رسیدن مغازه جیمین و شوگا)
شوگا: هی شما اینجا چیکار میکنید
ا.ت: معلوم نیس اومدیم غذا بخوریم
شوگا: اما من گفته بودم که به مغازه ما نیاین
ا.ت: اینجا یه مغازه است پس هر کسی میتونه بیاد
بیا بریم داخل سولی
شوگا: هی با توام
(ا.ت به شوگا محل نداد و رفت داخل)
ا.ت: واقعا خوشمزه بود حلا بیا بریم خونه حاضر بشیم برای شب
سولی: باش
ویو ا.ت
وقتی رفتیم خونه یک آرایش ملیح کردم اما بر عکس من سولی آرایشش خیلی غلیظ بود و هر دوتامون هم موهامون رو باز گذاشتیم لباس هامونم پوشیدیم و حاضر حاضر بودیم
ویو سولی
وقتی حاضر شدیم رفتیم پایین و سوار ماشین من شدیم و رفتیم پارتی
وقتی رسیدیم.......
۲.۵k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.