کپشن ..دلتنگتم دلبر😪🖤
فاصله همیشه به معنای مسافت طولانی نیست.
خیلی معنی های مختلفی داره
تو اون سر دنیا بودی، من این سر دنیا
ساعت ها بینمون فاصله بود
من هرشب بهت فکر میکردم
زیر دوش با تو حرف میزدم
تو خیالم بغلت میکردم
من بوی تورو حس میکردم
من تورو درحال خشک کردن موهات میدیدم
تا هفت صبح خوابم نمیبرد، تورو کنار خودم میدیدم، تنها نبودم، باهام حرف میزدی نمیذاشتی خوابم ببره؛
ساعت ده شب وقتی تو خیابون هیچکس نبود و ترسیده بودم تورو تو خیالم داشتم،همش میگفتی یکم دیگه مونده برسیم خونه.
داشتم غذا درست میکردم تورو کنارم میدیدم،بهم میگفتی انقد حواست پرته منه آخرش غذات میشه زهرمار نمیشه خوردش.
من تورو سرجلسه امتحان میدیدم، استرس داشتم، بهم میگفتی دنیای من هنوز به آخر نرسیده، اینجا قرار نیست پایان زندگیت باشه.
من تورو ساعت پنج صبح وقتی از درد پریودی میپیچیدم به خودم میدیدم، استرس داشتی،خیلی کم مونده بود پا به پام گریه کنی.
من تورو شب تولدم دیدم، چشامو بسته بودم، پیشم بودی، بهم میگفتی چقد آرزوهات زیادن، چشاتو باز کن بابا شمعت آب شد.
داشتم آهنگ گوش میدادم پیشم بودی، یه گوش هنذفریم تو گوش تو بود.
الان پیشم نیستی، الان حس آدم لالی رو دارم که میخواد حرف بزنه ولی نمیتونه،الان حس پرنده ای رو دارم که پراشو چیدن، ازش انتظار پرواز دارن، الان تنهام، تو مقاومت کردی، تو نخواستی که تو خیالم به زندگیمون ادامه بدم.
راستش...دلم برات تنگ شده دلبر چشم قشنگم کاش کنارم بودی الان🖤
۰۰/۱۲/۲۲
خیلی معنی های مختلفی داره
تو اون سر دنیا بودی، من این سر دنیا
ساعت ها بینمون فاصله بود
من هرشب بهت فکر میکردم
زیر دوش با تو حرف میزدم
تو خیالم بغلت میکردم
من بوی تورو حس میکردم
من تورو درحال خشک کردن موهات میدیدم
تا هفت صبح خوابم نمیبرد، تورو کنار خودم میدیدم، تنها نبودم، باهام حرف میزدی نمیذاشتی خوابم ببره؛
ساعت ده شب وقتی تو خیابون هیچکس نبود و ترسیده بودم تورو تو خیالم داشتم،همش میگفتی یکم دیگه مونده برسیم خونه.
داشتم غذا درست میکردم تورو کنارم میدیدم،بهم میگفتی انقد حواست پرته منه آخرش غذات میشه زهرمار نمیشه خوردش.
من تورو سرجلسه امتحان میدیدم، استرس داشتم، بهم میگفتی دنیای من هنوز به آخر نرسیده، اینجا قرار نیست پایان زندگیت باشه.
من تورو ساعت پنج صبح وقتی از درد پریودی میپیچیدم به خودم میدیدم، استرس داشتی،خیلی کم مونده بود پا به پام گریه کنی.
من تورو شب تولدم دیدم، چشامو بسته بودم، پیشم بودی، بهم میگفتی چقد آرزوهات زیادن، چشاتو باز کن بابا شمعت آب شد.
داشتم آهنگ گوش میدادم پیشم بودی، یه گوش هنذفریم تو گوش تو بود.
الان پیشم نیستی، الان حس آدم لالی رو دارم که میخواد حرف بزنه ولی نمیتونه،الان حس پرنده ای رو دارم که پراشو چیدن، ازش انتظار پرواز دارن، الان تنهام، تو مقاومت کردی، تو نخواستی که تو خیالم به زندگیمون ادامه بدم.
راستش...دلم برات تنگ شده دلبر چشم قشنگم کاش کنارم بودی الان🖤
۰۰/۱۲/۲۲
۲۰.۶k
۲۲ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.