مادربزرگ می گفت: هرکسی در این دنیا نان قلبش را می خورد...
مادربزرگ میگفت: هرکسی در این دنیا نان قلبش را میخورد...
تنها بخشیدن و گذشتن کفایت نمیکند،
رها کن خشم درونت را، خاموش کن آتشی که جانت را میسوزاند...
بایست روبروی خودت دستی دراز کن؛ غبار نفرت را بشور بگذار برود...
چشم بپوشان از خطای آنکه دلت را آزرده!
عاقبت آنچه آدمی را از پای در میآورد و میمیراند اعمال گذشته اوست...
زخمهایی که بر جانها نهاده،
رویاهایی که بر باد داده و حرفهایی که با آنها، دلهایی را شکسته است...
مادربزرگ میگفت: حال دلت را خوب کن و باور کن...
تنها بخشیدن و گذشتن کفایت نمیکند،
رها کن خشم درونت را، خاموش کن آتشی که جانت را میسوزاند...
بایست روبروی خودت دستی دراز کن؛ غبار نفرت را بشور بگذار برود...
چشم بپوشان از خطای آنکه دلت را آزرده!
عاقبت آنچه آدمی را از پای در میآورد و میمیراند اعمال گذشته اوست...
زخمهایی که بر جانها نهاده،
رویاهایی که بر باد داده و حرفهایی که با آنها، دلهایی را شکسته است...
مادربزرگ میگفت: حال دلت را خوب کن و باور کن...
۲۱.۳k
۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.