ارباب سختگیر!
part ⁷
اومد سمتمو دستشو نوازش وار روی گونه کشید.
دقیقا همون جا بود که دندونم افتاده بود و خیلی درد میکرد.
از این کارش تعجب کردم.
دستشو آروم روی کمرم گذاشت و بغلم کرد.
تعجب کرده بودم.
اون کسی نبود که از این کارا کنه!
کوک:ا..ات
منو...ببخش!
من نمیخاستم همچین کاری کنم!
صداش بغض دار بود.
قند تو دلم با این صداش آب شد واقعا کیوت بود.
ات:اشکال نداره ارباب
کوک:ار.. ارباب؟
ات:بله دیگه
یه دفعه از اون حالت خارج شد و ازم فاصله گرفت.
کوک:راس میگی!
و بعد به سمت در زیرزمین رفت
کوک:بیا بیرون.
پشت سرش به سمت بیرون راه افتادم.
ادامه دارد....
اومد سمتمو دستشو نوازش وار روی گونه کشید.
دقیقا همون جا بود که دندونم افتاده بود و خیلی درد میکرد.
از این کارش تعجب کردم.
دستشو آروم روی کمرم گذاشت و بغلم کرد.
تعجب کرده بودم.
اون کسی نبود که از این کارا کنه!
کوک:ا..ات
منو...ببخش!
من نمیخاستم همچین کاری کنم!
صداش بغض دار بود.
قند تو دلم با این صداش آب شد واقعا کیوت بود.
ات:اشکال نداره ارباب
کوک:ار.. ارباب؟
ات:بله دیگه
یه دفعه از اون حالت خارج شد و ازم فاصله گرفت.
کوک:راس میگی!
و بعد به سمت در زیرزمین رفت
کوک:بیا بیرون.
پشت سرش به سمت بیرون راه افتادم.
ادامه دارد....
۲۱.۰k
۰۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.