فیک عشق بی رحم پارت: ۹
کوک: واقعا تو فکر کی هستی میدونی من کی هستم احمقا هوی بگیرشون (خب اینجا لیا همه رو میزنه ادامه فیک)
جیمین: اوه چه لیدی هاتی زرنگی اوف وقتی دعوا هات تر میشی ولی آها تو دختره جانگ هوسوک هستی تو هم دختره مین یونگی کوک ببین دخترا دشمنامون با پای خودشون اومدند
میا: چی میگی تو ما اینجا اومدیم دیدیم پارتیه هیچ بادیگاردی دمه در عمارت نبود و کوری مگه نه ندیدی چمیدون داریم سگا هارو نمی بینی میخوام بریم لیا بریم
کوک: اوف پس اسمه لیدی لیا هست دختره دارک دعوایی تتو هم داره پرسینگ هم داره ولی تو یه دختره ساده کیوت لوس عاشق لباسه باز ولی لیا برعکس تو هست ولی شما کجایی نمیرین حله لیا عجب سگی داره خیلی حواسش بهت هست ولی اون سگا اصلا هیچ حرکتی نکردید شما مهمونی ما هستین تا از باباتون انتقام بگیرم
لیا: آها پس تو جئون جونگ کوک و پارک جیمین هستین میخواستم بگم از دیدتون خوشبتم ولی بر عکس اصلا نیستم حالا به سگات برن کنار زود (عربده)
کوک: هرزه تو به چه جراتی سره من داد میزنی آفرین باهوشی فهمیدی ما کی هستیم از اونجایی دشمن بابا ها تون هستیم شما گروگان گرفته میشین حله
میا: هق هق هق هق لیا گوه خوردم گفتی امروز نمیایم خونه جنگلی ولی گوش ندادم ببخشید ما رو ببخشید
لیا: میا پاشو گفتم آره هیچ وقت حرفه منو گوش نمیدی بفرما گیر اینا افتادیم گفتم پاشو گریه نکن (عربده)
کوک: به به پس باهوش تیز رزنگم هستم خوبه باید حرفه دوستت گوش می دادی الان اینجا نبودی خب لیا ببریند اتاق شکنجه تا فهمه کوک زدند یعنی چی
هان چو: چشم پاشو هرزه نفهم
میا: نه ولش کنید من دختره مین یونگی هستم نه لیا ولم کن عوضی پارک جیمین ولم کن الان دوستم میکشه اون مثل بادیگارد همیشه حواسش بهم بود هق هق
جیمین: اینو ببرین داخل اتاق های عمارت درو قفل کنید سرم درد گرفت آها این سگا ببرین داخل اتاق بهش رسیدگی کنید حیون هستن گناه دارند این چمندون ها رو یه جا بزار من میرم داخل اتاق خودم
کوک: که منو میزنی الان انقد شلاق بهت میزنم تا بمیری هرزه آشغال از الان شروع به شمرده اند
لیا: بزن هرچقدر دوست داری بزن یک دو سه (گایز اینجا لیا سعی میکرد گریه نکن چون به میا قول داده بود قوی باشه) صدوبیست صدو پنجاه هفتصدو نودو نه خس خسته ش شدی آر آره معلومه
کوک: هرزه گریه کن بگو بسه کن التماس کن عوضی گریه کن نخند وای دارم دیونه میشم آها اون اسمش میا اون خیلی لوسه عین تو قوی نیست اونو شکنجه کنم چطوره زود گریه میکنه
لیا: عوضی با من هر کاری بکن ولی کاری به میا نداشته باش من میگم التماست میکنم غلط کردم برده گی میکنم هر کاری میکنم لطفاً خواهش میکنم ارباب میگم ارباب تورخدا حله باشه
کوک: عجب کاش زودتر به مغزم می رسید
جیمین: اوه چه لیدی هاتی زرنگی اوف وقتی دعوا هات تر میشی ولی آها تو دختره جانگ هوسوک هستی تو هم دختره مین یونگی کوک ببین دخترا دشمنامون با پای خودشون اومدند
میا: چی میگی تو ما اینجا اومدیم دیدیم پارتیه هیچ بادیگاردی دمه در عمارت نبود و کوری مگه نه ندیدی چمیدون داریم سگا هارو نمی بینی میخوام بریم لیا بریم
کوک: اوف پس اسمه لیدی لیا هست دختره دارک دعوایی تتو هم داره پرسینگ هم داره ولی تو یه دختره ساده کیوت لوس عاشق لباسه باز ولی لیا برعکس تو هست ولی شما کجایی نمیرین حله لیا عجب سگی داره خیلی حواسش بهت هست ولی اون سگا اصلا هیچ حرکتی نکردید شما مهمونی ما هستین تا از باباتون انتقام بگیرم
لیا: آها پس تو جئون جونگ کوک و پارک جیمین هستین میخواستم بگم از دیدتون خوشبتم ولی بر عکس اصلا نیستم حالا به سگات برن کنار زود (عربده)
کوک: هرزه تو به چه جراتی سره من داد میزنی آفرین باهوشی فهمیدی ما کی هستیم از اونجایی دشمن بابا ها تون هستیم شما گروگان گرفته میشین حله
میا: هق هق هق هق لیا گوه خوردم گفتی امروز نمیایم خونه جنگلی ولی گوش ندادم ببخشید ما رو ببخشید
لیا: میا پاشو گفتم آره هیچ وقت حرفه منو گوش نمیدی بفرما گیر اینا افتادیم گفتم پاشو گریه نکن (عربده)
کوک: به به پس باهوش تیز رزنگم هستم خوبه باید حرفه دوستت گوش می دادی الان اینجا نبودی خب لیا ببریند اتاق شکنجه تا فهمه کوک زدند یعنی چی
هان چو: چشم پاشو هرزه نفهم
میا: نه ولش کنید من دختره مین یونگی هستم نه لیا ولم کن عوضی پارک جیمین ولم کن الان دوستم میکشه اون مثل بادیگارد همیشه حواسش بهم بود هق هق
جیمین: اینو ببرین داخل اتاق های عمارت درو قفل کنید سرم درد گرفت آها این سگا ببرین داخل اتاق بهش رسیدگی کنید حیون هستن گناه دارند این چمندون ها رو یه جا بزار من میرم داخل اتاق خودم
کوک: که منو میزنی الان انقد شلاق بهت میزنم تا بمیری هرزه آشغال از الان شروع به شمرده اند
لیا: بزن هرچقدر دوست داری بزن یک دو سه (گایز اینجا لیا سعی میکرد گریه نکن چون به میا قول داده بود قوی باشه) صدوبیست صدو پنجاه هفتصدو نودو نه خس خسته ش شدی آر آره معلومه
کوک: هرزه گریه کن بگو بسه کن التماس کن عوضی گریه کن نخند وای دارم دیونه میشم آها اون اسمش میا اون خیلی لوسه عین تو قوی نیست اونو شکنجه کنم چطوره زود گریه میکنه
لیا: عوضی با من هر کاری بکن ولی کاری به میا نداشته باش من میگم التماست میکنم غلط کردم برده گی میکنم هر کاری میکنم لطفاً خواهش میکنم ارباب میگم ارباب تورخدا حله باشه
کوک: عجب کاش زودتر به مغزم می رسید
۷.۹k
۱۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.